بازار با معامله گر مغرور چه می کند؟
مطلب امروز را با نگاهی به یکی از حکایتهای شیرین گلستان سعدی آغاز میکنم. کشتیگیری بود که در فن کشتی سرآمد روزگار خود به شمار میرفت . او تمام فنون کشتیگیری را میدانست و در مقابل هر حریفی ، فنی را به کار میبرد . بهاین ترتیب کشتیگیر ، پشت همه حریفان خود را به خاک رسانده و شهرت عجیبی پیداکرده بود .
این کشتیگیر شاگردی داشت که باعلاقه زیاد فنون را از استادش میآموخت و میرفت تا مانند استادش در کشتیگیری مهارتهای لازم را پیدا کند .روزی که استاد همه فنها را به شاگردش آموخته بود ، شاگردش به نبرد با حریفان مشغول شد.
شاگرد جوان با کمک از فنهایی که از استادش آموخته بود و زوری که داشت ، همه حریفان را شکست داد و همین باعث شد که غرور بیجایی به جان او بیفتد. تا جایی که ادعا کرد میتواند استادش را هم شکست بدهد ! و اگر این کار را نمیکند به خاطر احترام به استاد است.
استاد از اینکه میدید شاگردش را غرور فراگرفته است سخت ناراحت شد اما برای اینکه او را گوشمالی بدهد ، اعلام کرد حاضر است با او کشتی بگیرد.
آن روز همه مردم از کوچک و بزرگ در میدان شهر جمع شده بودند .آنها میخواستند ببینند نتیجه این کشتی چه خواهد بود .
استاد و شاگرد ، پنجه در پنجه هم انداختند . زور جوان از استادش بیشتر بود و اگر استاد معطل میکرد ، جوان او را بر زمین میزد . استاد ناگهان با فنی که برای شاگردش تازه مینمود ، حملهای را آغاز کرد و با یک حرکت سریع شاگردش را به آسمان برد و بر زمین کوفت. وقتی شاگرد سردرگم و حیران از شکست بود استاد گفت که یک فن را به شاگرد نیاموخته بود تا برای چنین روزی بکار گیرد ….. شاگرد سرافکنده میدان را ترک کرد.
برای بسیاری از ما بازارهای مالی اعم از طلا ، آتی ، بورس و فارکس چنین داستانی دارد ، فنها را یکبهیک یاد میگیریم و بردهای خوبی به دست میآوریم با هر برد غرور و اعتماد به نفسمان بالا میرود حالا خطر از همیشه به ما نزدیکتر است حالا میخواهیم بازار را ضربهفنی کنیم و کار را تمام کنیم شاید بتوانیم یکشبه ره صدساله را برویم.
بازار محل کسب درآمدهای معتدل و متمادی است ، محل جنگ و انتقام نیست هر وقت هوا طوفانی است جائی پناه بگیرید قرار نیست در دریای طوفانی ماهیگیری کنیم.
بازار همچون صحنه نمایشی است که بازیگر آن هر بار خود را به یک شکل و شمایل درمیآورد آنچه میتواند ما را مصون بدارد پایبندی به قوانین ، تبعیت از استراتژی ، جلوگیری از ورود احساسی ، عدم حس انتقام و صبر و شکیبایی است .
Douglas Mark یکی از معامله گران بزرگ بازار فارکس که متأسفانه اخیراً درگذشته است ، در کتاب zone the in trading جملهای دارد که هر معاملهگری را به فکر میاندازد او میگوید:
یک واقعیت سخت و دردناک این است که هر معامله نتایج غیرقابل پیشبینی دارد و همین غیرقابل پیشبینی بودن پیشبینی سود را دشوار میکند .
به نمودار زیر نگاه کنید یک سطح با دو متفاوت.ما روی شکستن یا برگشت سطح شرطبندی نمیکنیم منتظر میمانیم تا طبق استراتژی امان ورود کنیم.
واقعیت این است که آدمی میخواهد همهچیز را تحت کنترل خود داشته باشد و همهچیز را به سلطه درآورد ، بعضی مواقع حتی دوست داریم سایر مردم را تحت نظر داشته باشیم و این امر باعث میشود که گاهی اوقات درمانده ، سردرگم و عصبانی شویم و اگر نتایج برخال نظرمان باشد برای جبران مجدداً وارد معامله شویم .
مارک داگالس میگوید :هر وقت پذیرفتید که هر معامله دارای نتایج واحد نیست و خروجیهای متفاوتی دارد آنگاه درماندگی شما به پایان میرسد . من هر وقت معاملهای انجام میدهم منتظر هستم که هر اتفاقی بیافتد ، انتظارات شما بزرگترین دشمن موفقیت شما است .
هر معاملهای که انجام میدهید مستقل از معامله قبلی است ، مفهوم آن ، این است که هر وقت که شما معامله موفقی انجام دادید به معنای آن نیست که شما قادر خواهید بود که با همان شرایط معامله را تکرار کنید خوب چه باید کرد ؟
پاسخ این سؤال آن است که شما دو اقدام اساسی باید انجام دهید:
- شما باید بتوانید استراتژی خود را بهطور مداوم و قانونمند و باثبات اجرا کنید .
- باید قبول کنید که نمیتوانید بازار را کنترل کنید و هر معامله نتایج خاص خودش را دارد .
اگر استراتژی شما در 06 %مواقع درستکار کند ( که این موضوع هم با تکرار و تمرین و سعی و خطا و استاندارد سازی و قانونمندی به دست میآید ) شما میتوانید بهطور مستمر از بازار پول دربیاورید .
کازینوها فقط 5 %از هر معامله کسب میکنند اما استراتژی آنها ( کسب 5 %سود در هر معامله ) بهطور باثباتی کار میکند ، وقتی این استراتژی رقم 5 %بهطور مداوم و در حجم زیاد تکرار میشود آنها پولدار میشوند
اینیک توانایی است که شما به نتایج قابل پیشبینی در شرایط غیرقابل پیشبینی دستیابید ، شما نباید ناامید شوید و نباید هیجانزده وارد بازار شوید ، زیرا هر معامله نتایج خاص خودش را دارد صرفه نظر از اینکه در معامله قبلی پیروز شده باشید یا شکستخورده باشید .
فروشنده یک ماشین ( یا خانه ) را در نظر بگیرید او نمیداند که کدام ماشین را به کدام شخص خواهد فروخت او بهطور تصادفی با آدمها معامله میکند ممکن است ساعتها وقت اش را برای انجام یک معامله صرف کند و نهایتاً معامله انجام نشود و یا کمسیون خوبی کسب کند.
قبول کنید که بازار یک موجود زنده است و موجود زنده ( درست مثل ما ) از خود رفتارهای غیرقابل پیشبینی بروز میدهد ، صبور باشید ، برای معاملات اتان طرح و برنامه داشته باشید هرگز با خستگی و حس انتقام به بازار وارد نشوید و نهایتاً به استاد خود احترام بگذارید فکر نکنید دیگر تمام شد و میتوانید بازار را ضربه فنی کنید … آنگاه خواهید دید که از بازار پول درمیآورید.
بازار شاگردی را دوست دارد که همیشه در حال یادگیری است.