توجه
مطالب جمعآوریشده زیـر کاملترین بحـث در رابطـه بـا تعیـین منـاطق عرضـه و تقاضـا است. حتماً توصیه میکنم در تایم فریم دیلی و بالاتر مطالب را تمرین کنید و تا تسلط کامل پیـدا نکردید به زیر تایم فریم دیلی نروید(مترجم).
مقدمه
عرضه و تقاضا پایه و اساس تجزیهوتحلیل در کل پرایس اکشن است. منطقه عرضه یا تقاضا در حقیقت محدودهای است که بیشترین عدم تعادل بین خریدارها و فروشندهها (بانکها و مؤسسات مالی ) صورت گرفته است و بیشترین احتمال هست که اگر نمودار به این مناطق برسد دچار برگشت بشود. در بازار سهام تنها عاملی که قیمت را به سمت بالا یا پایین میبرد عرضه و تقاضا است.
شما ممکن است الگوهای کندلی بسیاری در چارت ببینید ولی همه این الگوها کار نمیکنند و اگر بر مبنای الگوهای کندلی کارکنید بیشک استاپ شما زیاد خواهد خورد ولی اگر در مناطقی که جزو قویترین نواحی عرضه و تقاضا هستند به بررسی پترن های کندلی بپردازید آنگاه درصد موفقیت خود را بالابردهاید. عرضه و تقاضا کلید موفقیت شما در تجزیهوتحلیل به روش پرایس اکشن در بازار است.البته برای آنکه موقعیت و سطوح خوب بازار را فیلتر کنید احتیاج به تمرین کردن مواردی که در زیر مطرح میشود دارید.
عرضه و تقاضا در بازار
حال ببینیم سطوح عرضه و تقاضـا چطـور کـار میکنند . بـازار پـر از سـطوح پـر نشدهای اسـت کـه مؤسسات و بانکها علاقهمند هستند سفارشهای خود را در ان مناطق قرار دهند تا قیمت را بـه سـمت بـالا یا پایین حرکت دهند.
در زیر سناریو تقاضا در بازار را مطرح میکنیم و مرحلهبهمرحله توضیح میدهیم . فرض کنید در یکزمان خاص 500 سفارش خرید (اگر ستونهای سبز را باهم جمـع کنید میشود 500 سفارش منظور این است که بهطور مثال یک سـفارش 200خریـد تـایی توسـط یـک نفـر و سه سفارش خرید 100 تایی توسط 3 نفر دیگه روی یک سهم گذاشتهشده است.
و دو سفارش فروش صدتایی که میشود دویست سفارش فروش توسط افراد دیگر در همان زمان روی همان سهم گذاشتهشده است.
کاری که سیستمهای کامپیوتری انجام میدهند این است 200 سفارش خرید(از 500 سفرش ) را با 200 سفارش فروش سربهسر میکنند.خوب نتیجه چیست از 500 سفارش خرید 200 تا رفته مانده سفارش پر نشده خرید که باقی میماند در سیستم 300 تا است. یعنی در حال حاضر 300 سفارش خرید داریم و صفر سفارش فروش.
درنتیجه عدم تعادل بین خریدار و فروشنده در بازار به وجود میآید و چون سفارشهای سربهسر نشده خرید در بازار داریم باعث به وجود آمدن تقاضا در بازار میشود که نتیجه آن میشود:
اگر بخواهم کل مراحل بالا را در یک شکل باهم نشان دهم بهصورت زیر خواهد بود:
قیمت شروع به حرکت به سمت بالا میکند تا در سطوح بالاتر برای این 300 سفارش خرید سربهسر نشده 300 سفارش فروش پیدا کند تا خریدار و فروشنده جمعشان صفر شود. نهادها و مؤسسات مالی بزرگ سیستمهای هوشمند بسیار قوی دارند آنها نمیخواهند قیمت یک ارز یا سهم را بالا ببرند.
(به دلیل اصل معروف ارزان خریدن و گران فروختن) چون در آینده میخواهند دوباره آن ارز یا سهم را با حجم بالا بخرند بنابراین دوست ندارند قیمت بالا برود کاری که آنها میکنند آن است که این 300 سفارش را در این ناحیه باقی بماند تا اگر قیمت در آینده بالا رفت و سپس برگشت آنها یک سفارش خرید در یک ناحیه ارزانقیمت داشته باشند اینگونه است که منطقه تقاضا به وجود میآید. حالا میدانید که چطور قیمت در مارکت به سمت بالا یا پایین حرکت میکند.
شکل زیر برعکس بالاست و منطقه عرضه را نشان میدهد.
اگر بخواهیم دو مثال بزنیم میتوانیم تصاویر زیر را در نظر بگیریم:
در دو شکل بالا میبینید که چارت بعد از مدتی که در جا زده و جهت نداشته ناگهان یک حرکت سریع به سمت بالا و یا پایین داشته و بالاخره یکی از دو گروه خریدار یا فروشنده برنده شدند و نمودار جهش بزرگی داشته.
(به تعیین نقاط عرضه و تقاضا بر اساس کندل در شکل دقت کنید مترجم). این حرکتهای بزرگ رد پای حرکت بانک ھا در بازار است.به خاطر داشته باشید که حرکت دادن بازار کار سادهای نیست و احتیاج به داشتن نقدینگی فوقالعادهای است .
ما همیشه باید به ردپای حرکت بانکها بسیار توجه کنیم. بزرگترین و مهمترین نقطه یک ناحیه عرضه و تقاضا نقطهای است که چارت در ان چرخش انجام داده و از حالت صعودی به نزولی تبدیلشده است یا بالعکس در این نقاط تصمیمگیری بانکها بوده است که حجم نقدینگی بسیاری را وارد بازار کرده اندو جهت بازار را تغییر دادهاند درنتیجه مقدار زیادی سفارش در ان نقاط قرار دارد.
دو نمودار بالا فرق بین افراد عادی و تریدرهای حرفهای را نشان میدهد .بارها شده است که شما خریدی انجام دادهاید و ناگهان مارکت ریخته یا فروشی انجام دادهاید و قیمت شروع به بالا رفتن کرده است و شما شگفتزده شدهاید. دلیل این را در دو شکل بالا میبینید تریدرهایی حرفای در ناحیه عرضه از پوزیشن خود خارج میشوند.
درحالیکه افراد مبتدی براثر طمع تازه به پوزیشن وارد میشوند و افراد حرفهای در ناحیه تقاضا بهصورت پلهای وارد میشوند درحالیکه افراد مبتدی در حال فروش هستند. شما ترس و طمع را بهراحتی در چارت بالا میبینید.
قیمت در نزدیکی ناحیه تقاضا به دلیل ترس خریدارانی که احتمال ضرر بیشتر میدهند و از پوزیشن خود خارج میشوند و بازار دست فروشندگان میافتد سقوط میکند و دوباره یکسری افراد مبتدی سقوط زیاد و تجمع کندل های نزولی را میبینند و به طمع ریزش بیشتر وارد فروش در نزدیکی ناحیه تقاضا میشوند و قیمت براثر سفارشهای قوی خرید در ناحیه عرضه برمیگردد و به سمت بالا حرکت میکند.
شما بهطور مشابه در نزدیکی ناحیه عرضه میبینید که فروشندگان از بازار از ترس ضرر بیشتر خارج میشوند و بازار دست خریداران میافتد و کندل های بزرگ صعودی نزدیک ناحیه عرضه شکل میگیرد و حرکات و جهشهای بزرگ قیمت تا اینکه سفارشهای موجود در ناحیه عرضه باعث برگشت قیمت میشود.
بگذارید به تعدادی مثال نگاه بیندازیم :
چند بار نکات زیر چارت را برای خود مرور کنید که تکرار مطالب گذشته است تا هیچوقت این اشتباهات را مرتکب نشوید.
ما در صفحات قبل مدام درباره عرضه و تقاضا صحبت کردیم .اما منطقه عرضه و تقاضا در چارت چگونه مشخص میشود و چگونه مناطق عرضه و تقاضا را مشخص کنیم در این بخش پیـدا کـردن منطقـه عرضـه و تقاضا در چارت توضیح میدهیم و چطور ردپای بانکها را در چارت ببینید.
ما در این قسمت راجع به ساختار منطقه عرضه و تقاضا یاد میگیریم و یاد میگیرید چطور دقیقترین نواحی که چارت در آینده بـه آنها واکـنش خواهد داد مشخص کنید.
بسیار مهم برای افراد تازهکار:
تمام ساختارهای عرضه و تقاضا از سه جز زیر تشکیلشده است:
دراپ: به سقوط سریع قیمت بهصورت عمودی توسط چند کندل با بدنه بزرگ نزولی دراپ گفته میشود.
بیس:جایی است که خریداران و فروشندگان درحال تصمیمگیری برای حرکت بعدی هستند .
رالی: حرکت سریع به سمت بالا بهصورت عمود با چند کندل بزرگ صعودی رالی گفته میشود.
به شکل دقت کنید:
ستاپ های منطقه تقاضا (برای سفارشهای خرید):
تعیین ناحیه تقاضا ممکن است برای تریدرها بسیار گیجکننده باشد.در دو شکل زیر دو ستاپ با احتمال زیا د برای منطقه تقاضا به تصویر کشیده شده است.
دراپ بیس رالی(DBR ) :
در این ستاپ ما یک ریزش داریم سپس مدتی نمودار درجا میزند و سپس خریداران قدرتمند وارد بازار شده و جهت نمودار عوض میشود و یک صعود قوی خواهیم داشت . این یک ساختار برگشتی بسیار مهم است.
رالی بیس رالی (RBR ) :
در این ساختار ما یک صعود داریم و پس از یک صعود یک مدت نمودار در جا میزند و پس از آن خریداران وارد بازار میشوند و یک صعود قوی دیگر رخ میدهد تا نمودار را به سطح بعدی برساند.این ستاپ در مقایسه با دراپ بیس رالی اهمیت کمتری دارد.
ستاپ های منطقه تقاضا (برای سفارشهای خرید):
دراپ بیس رالی:
بعدازاینکه ما این ستاپ را شناسایی کردیم منتظر برخورد مجدد قیمت به منطقه تقاضا و برگشت نمودار از روی آن میمانیم تا وارد پوزیشن خرید بشویم.
رالی بیس رالی:
زمانی که قیمت بیس را ترک میکند خود بیس برای ما یک منطقه تقاضا میشود که ما منتظر برگشت مجدد قیمت به بیس میشویم و با برگشت قیمت از این ناحیه وارد پوزیشن خرید میشویم.
ستاپ های منطقه عرضه (برای سفارشهای فروش):
تعیین ناحیه عرضه ممکن است برای تریدرها بسیار گیجکننده باشد. در دو شکل زیر دو ستاپ با احتمال زیاد برای منطقه عرضه به تصویر کشیده شده است.
رالی بیس دراپ (RBD ) :
در این ستاپ ما یک حرکت صعودی قوی داریم سپس مدتی نمودار درجا میزند و سپس فروشندگان قدرتمند وارد بازار شده و جهت نمودار عوض میشود و نمودار شروع به ریزش میکند. این یک ساختار برگشتی بسیار مهم است.
دراپ بیس دراپ (DBD):
در این ساختار ما یک نزول قوی داریم و پس از آنیک مدت نمودار در جامیزند و پس از آن فروشندگان وارد بازار میشوند و یک نزول قوی دیگر رخ میدهد تا نمودار را به سطح بعدی برساند.این ستاپ در مقایسه با رالی بیس دراپ اهمیت کمتری دارد.
ستاپ های منطقه عرضه (برای سفارشهای فروش):
رالی بیس دراپ:
بعدازاینکه ما این ستاپ را شناسایی کردیم منتظر برخورد مجدد قیمت به منطقه عرضه و برگشت نمودار از روی آن میمانیم تا وارد پوزیشن فروش بشویم.
دراپ بیس دراپ:
زمانی که قیمت بیس را ترک میکند خود بیس برای ما یک منطقه عرضه میشود که ما منتظر برگشت مجدد قیمت به بیس میشویم و با برگشت قیمت از این ناحیه وارد پوزیشن فروش میشویم.
در تمام معاملات و در تمام زمانها ما باید کاملاً بیطرفانه به بازار نگاه کنیم و یکسری قوانین برای خود بچینیم و هرگز از این قوانین تخطی نکنیم درست مانند یک کامپیوتر یا یک ربات ترید کنیم.
شناسایی منطقه عرضه و تقاضا در بسیاری موارد ذهنی است و شاید خیلیها آن را بهصورت فرموله ندانند و یا بهصورت فرموله نتوانند خیلی ها این منطقه را تعیین کنند و یا دچار اشتباه شوند.
برای جلوگیری از این قضیه ما آن را بهصورت فرموله و ثابت درآوردیم و در زیر توضیح میدهیم:
ما این قوانین را برای رالیها و بیس ها و دراپ ها توضیح میدهیم. قوانین ما در مورد تعیین مناطق عرضه و تقاضا بسیار روشن است ما بدنه کندل ها را با رنج حرکتی کندل ها مقایسه میکنیم. اگر بدنه کندل ها (فاصله باز و بسته شدن کندل ها) کمتر از نصف رنج کندل ها( فاصله بالا تا پایین) باشد آنگاه آن کندل بهعنوان بیس شناخته میشود و اگر بدنه کندل بیشتر از نصف رنج کندل باشد آن کندل بهعنوان لگ شناخته میشود.
رسم ناحیه عرضه و تقاضا: در این بخش ما راجع بهرسم انواع ناحیه عرضه و تقاضا و توضیح میدهیم.شما نحوه ورود و استاپ لاس گذاشتن که برای هر معاملهگری حیاتی است با توجه به مطالب زیر میتوانید انجام دهید.
خط ابتدایی= نقطه استاپ گذاشتن خط انتهایی = نقطه ورود
ناحیه تقاضا:
PROXIMAL= در بالای ناحیه بیس رسم میشود و از بالای بزرگترین بدنه کندلی که در ناحیه بیس وجود دارد عبور میکند و نه شادو.
DISTAL= از انتهای بلندترین شادویی که در زیر بیس وجود دارد عبور میکند.
ناحیه عرضه
PROXIMAL = در زیر بیس رسم میشود و از زیر بزرگترین بدنه کندلی که در ناحیه بیس وجود دارد عبور میکند و نه شادو.
DISTAL= از بالای بلندترین شادویی که در بالای بیس وجود دارد عبور میکند.
فیلتر کردن:
منظور از فیلتر کردن این است که ناحیههای عرضه و تقاضایی که قیمت به آنها واکنشی نخواهد داد را حذف کنید و ناحیههایی را در نظر بگیریم که قیمت به آنها واکنش خواهد داد.
فیلتر 1 :تعیین صحیح و معتبر بودن ناحیه:
تمام قوانین زیر تکتک باید در مورد ناحیه عرضه و تقاضا ما صدق کند.
ناحیه تقاضا:
ناحیه تقاضا ما باید سفارشهای نزدیکترین منطقه عرضه قبل از خود را پاککرده باشد.
ناحیه تقاضا ما باید سفارشهای نزدیکترین مقاومت یا نزدیکترین high lower قبل خود را پاککرده باشد.
ناحیه تقاضا ما باید خط روند نزولی قبل از خود را حتماً شکسته باشد(بسیار مهم ).
ناحیه عرضه:
ناحیه عرضه ما باید سفارشهای نزدیکترین منطقه تقاضا قبل از خود را پاککرده باشد.
ناحیه عرضه ما باید سفارشهای نزدیکترین حمایت یا نزدیکترین lower liw قبل خود را پاککرده باشد.
ناحیه عرضه ما باید خط روند صعودی قبل از خود را حتماً شکسته باشد(بسیار مهم).
فیلتر 2 :فیلتر کردن با استفاده از تعیین قدرت حرکت:
ما در این فیلتر توجهمان را به سمت قدرت حرکت میبریم و فقط روی نواحیای توجه میکنیم که بعد از حرکات رالی یا دراپ (حرکات پرشتاب بهصورت 90 درجه به سمت بالا یا پایین با کندل های بزرگ) باشند.
فیلتر 3 :توجه به این نکته که قیمت سطح عرضه و تقاضا را چگونه ترک کرده است:
باید مومنتوم حرکت قیمت را بعد از ترک کردن ناحیه عرضه یا تقاضا ببینیم (مومنتوم: میزان تغییرات قیمت در واحد زمان :مترجم) و بسنجیم اگر مومنتوم حرکتی زیاد باشد یا بعد از ناحیه عرضه و تقاضا گپ داشته باشیم ناحیه ما بسیار قوی است.
فیلتر 4 :طول مدتی که قیمت در منطقه عرضه و تقاضا بوده چقدر است؟
ناحیه عرضه و تقاضایی که مشخص میکنید ناحیه بزرگی است در این ناحیه عرضه و یا تقاضا سقف و یا کف این ناحیه را مشخص کنید و دنبال ناحیهای در اینجا بگردید که یک و نهایتاً سه کنـدل داشـته باشـد و FRESH باشد یعنی قیمت به آن نرسیده باشد.
منظور از طول مدتی که قیمت در ان صرف کرده این است که کمترین زمانی که کندل ها در ان منطقه بوده پیدا کنید.
فیلتر 4 :تعیین قدرت قیمت در زمان ورود به ناحیه عرضه یا تقاضا:
این فیلتر نشاندهنده ترس یا طمع تریدر هاست اگر شما مشاهده کردید که قیمت به ناحیه عرضه و یا تقاضایی که شما تعیین کردید با شتاب و با کندل های بلند در حال نزدیک شدن است بدانید که ناحیهای که تشخیص دادید درست است و بهخوبی عمل خواهد کرد برای اینکـه دچـار هیجانات و تـرس نـشوید و در دام بر یک جعلی نیافتید از تکنیک قرار دادن اردر و بستن چارت و فراموش کردن ان استفاده کنید.
فیلتر 6 :نسبت ریسک به ریوارد:
حتماً باید نسبت ریسک به ریوارد 1 به 3 را رعایـت کنیـد . در تیـک پرافیـت گـذاری و اسـتاپ گـذاری . میتوانید وقتی بهاندازه استاپ شما یا دو برابر اسـتاپ معاملـه شـما در سـود رفـت اسـتاپ را بـه نقطـه ورود منتقل کنید و نصف پوزیشن خود را ببندید و نصف دیگر را تا رسیدن به تیک پرافیت باز بگذارید.
فیلتر 7 :
پیدا کردن نواحی عرضه و تقاضا FRESH : نواحی را باید در نظر بگیریم که قیمت ان ھا را لمس نکرده باشد به خاطر داشته باشید با ھر بار لمس کردن قیمت مقداری از سفارشهای آن ناحیه کم میشود و نقش بازدارندگی کمتری ایفا خواهد کرد.
فیلتر 8 :بررسی اینکه قیمت چگونه یک ناحیه را ترک کرده:
این فیلتر به ما کمک میکند قدرت منطقه عرضه و تقاضا را بسنجیم باید ببینیم قیمت چگونه منطقه عرضه یـا تقاضا را ترک کرده اگر قیمت با شتاب زیاد و با کنـدل های بـزرگ منطقـه عرضـه و تقاضـا را تـرک کـرد نشاندهنده قدرت ناحیه عرضه و تقاضا است که انقدر قوی بوده که قیمت را از خود با شتاب زیاد دور کرده است.
نکته مهم : باید قیمت حداقل بهاندازه دو برابر ناحیه عرضه و تقاضا از سطح ما فاصـله بگیـرد و سـپس یـک بیس جدید تشکیل دهد اگر اندکی از ناحیه عرضه و تقاضا فاصله گرفت و دوباره به آن ناحیه برگشت کـرد آن ناحیه را دور بی اندازید.
فیلتر ده :سطح در سطح:
اگر شما یک تعداد ناحیه عرضه و تقاضا نزدیک هم دیدید نشاندهنده انباشت سفارش در ان ناحیه است یا آن دو یا سه ناحیه را باهم ترکیب کنید یا یک میانگین از آن چند ناحیه بگیرید و ناحیه وسط را در نظر بگیرید.
(این روش را آقای سیدن هم استفاده میکنند:مترجم)
مراحل اصلی: با دقت به شکل و مراحل آن نگاه کنید. برای فهمیدن شکل احتیاج به دانش انگلیسی ندارید.
Demand Zone
Supply Zone
خلاصه ستاپ ها :
مراحل گامبهگام تعیین منطقه عرضه و تقاضا:
مرحله اول:
قلهها و درهها را در چارت پیدا کنید. ما باید نقاط قوی را شناسایی کرده و بهصورت تکی یا باهم در نظر بگیریم و نقاط ضعیف را حذف کنیم.
مرحله دوم:
دراپ بیس رالی و رالی بیس دراپ ها را در چارت پیدا کنید و بهعنوان کاندید برای منطقه عرضه و تقاضا در نظر بگیرید.
مرحله سوم :
لگ ها و بیس های مرحله قبل را پیدا کنید:
مرحله چهار:
کندلی را در بیس بهعنوان کندل مبنا برای کشیدن ناحیه عرضه و تقاضا در نظر بگیرید که حداقل طول بدنه آن نصف فاصله شادو بالا تا پایین همان کندل باشد.
مرحله پنجم:
بیس ما نباید بیشتر از 4 تا 6 کندل داشته باشد وگراز این مقدار بیشتر کندل داشت ان بیس برای ما ناحیه عرضه و تقاضا نیست. بهطور مثال شکل زیر مناسب برای تعیین ناحیه عرضه و تقاضا نیست.
مرحله ششم:
بررسی کندل های دوجی: کندل های دوجی کاندید مناسبی برای منطقه عرضه و تقاضا نیستند مگر در تایم فریم بالاتر شرایط مناسبی ازنظر کندلی در این ناحیه ببینیم.
مرحله هفتم:
بررسی چند کندل دوجی باهم : این چند کندل نمیتواند کاندید مناسبی برای منطقه عرضه و تقاضا باشد مگر اینکه در تایم فریم بالاتر شرایط مساعد باشد.
مرحله هشتم :
چند کندل پین بار یا با شادو بلند: این کندل ها کاندید مناسبی برای منطقه عرضه و تقاضا نیستند و بیشتر معنی نفوذ و واکنش به یک سطح دیگر هستند.
مرحله نهم :
بسیار مھم است که لگ سمت راست از دو یا سه کندل بزرگ با بدنه بزرگ و شادو کوچک تشکیلشده باشد بهطوریکه طول بدنه حداقل 80 درصد از کل طول کندل باشد.
مرحله دهم:
تعیین حد بالا و حد پایین در ناحیه عرضه و تقاضا این قسمت در مقاله قبل کامل توضیح دادهشده است.
مرحله یازدهم:
حد بالایی خطی است که سمت قیمت فعلی قرار دارد و از روی بدنه کندل رسم می شود و حد پایین خطی است که از بدنه بسیار دور است و روی شادو قرارگرفته است .
مرحله دوازدهم:
حال که ترسیم حد بالا و پایین را یاد گرفتید میتوانید با کشیدن یک مستطیل بجای این دو خط ناحیه تقاضا را مشخص کنید:
مرحله سیزدهم:
در این مرحله سایر لول ها را بر اساس پترن ها یا سی پی ها یا رالی بیس رالی یا دراپ بیس دراپ و به خاطر داشته باشید که بیس حرکت رالی بیس رالی یا دراپ بیس دراپ میتواند در آینده نقش سطح فلیپ را بازی کند.
مرحله چهاردهم:
در سی پی ھا اولین بیسی کوچکی که بعد از سی پی ساخته میشود را در نظر میگیریم و اگر روند بعد از سی پی صعودی است دنبال یک کندل نزولی در کف بیس میگردیم و اگر روند بعد از سی پی نزولی است اولین بیس کوچک را پیداکرده و اولین کندل صعودی را در بلندترین نقطه بیس پیداکرده و بهعنوان منطقه عرضه یا تقاضا در نظر میگیریم.
مرحله پانزدهم:
توجه داشته باشید در مورد سی پی ها که در مرحله قبل توضیح دادم قانونی که حتماً بدنه کندل باید 50 درصد طول کل کندل باشد صدق نمیکند و وجود یک کندل مارابوزو بسیار ایده ال است.
مرحله شانزدهم :
اکنون حد بالایی و حد پایینی ان را تعیین کرده و بهصورت مستطیل رسم کنید و بهعنوان ناحیه تقاضا در نظر بگیرید.
مرحله هفدهم:
اگر شما یک رزیستنس بالای ناحیه تقاضا داشتید میتوانید آن را با ناحیه تقاضا ترکیب کنید چون احتمال دارد قیمت به منطقه تقاضا نرسد و به رزیستنس واکنش دهد.
مترجم: آرش سرابی