برخي از تحليلگران, كشورهائي را كه ارز آنها در بازار فاركس معامله ميشود, همانند شركت های بزرگي مثـال ميزننـد كه اخبار اقتصادي يا اتفاقات سياسي و حوادث طبيعي و غيره بر ارزش پول آن تاثير ميگـذارد و ايـن تـاثير بـصورت قوي يا تضعيف شدن پول ملي آن كشور(ارز) در برابر ارزهاي ديگر ظاهر ميشود .
نتيجه اينكه در فاركس ما شاهد نمودارهايي ميشويم كه در يك فاصله زماني صدها و شايد هزاران points حركت ميكنند .نتيجه اين حركتها است كه روندها (Trends ) را ايجاد ميكند. اين روندها هيچگاه بـه يكبـاره و در يـك كندل اتفاق نميافتند! بلكه توام با حركتهايي به سمت بالا و پائين نقاط حداقل و حداكثري ميسازند كه برآينـد آن هـا به سمت پائين (در روندهاي نزولي Trends Down ) و يا به سمت بالا ( در روندهاي صعودي Trends Up) ظاهر ميشود .
روند صعودي = زماني اتفاق ميافتد كه نمودار در حال ساختن نقاط بالاي بالاتر و پائين بالاتر باشد. به عبارتي نقاط high higher و high lower مكررا در حال ساخته شدن باشند .
روند نزولي = بر عكس روند صعودي, زماني اتفاق ميافتد كه نمودار در حال سـاختن نقـاط بـالاي پـائينتر و پـائين پائين تر باشد يا از ديد تكنيكي تر نقاط low higher و low lower مكررا در حال ساخته شدن باشد .
مثالي از يك روند نزولي :
در نموداري كه از جفت ارز دلار/دلار كانادا برايتان انتخاب كرده ایم , قيمت ها فقط در طي نـوزده روز در حـدود 500 پيپ افت كرده اند. همانطوريكه در تعريف روند نزولي گفتيم اين كاهش توام با افت و خيزهايي است كه برآيند آنهـا منفي بوده و بصورت ايجاد كردن نقاط low higher و low lower ظاهر ميشود .
نقاطي را كه با دايره هاي كوچك قرمز رنگ مشخص كرده ايم به عنوان نقاط بالاي پائنتر و نقاط مـشخص شـده بـا دايره هاي سبز رنگ را بايد به عنوان نقاط پائين پائنتر در نظر گرفت.
مثالي از يك روند صعودي :در نمودار پوند/دلار در تايم فريم چهار ساعته قيمتها پس از موفق شدن بـراي شكـست مقاومت با ايجاد كردن مكرر نقاط بالاي بالاتر و پائين بالاتر( رسم نشده) به صعود خود ادامه داده اند.
تشخيص روند
چشمان شما و قوه تخيل و تجسم هنري شما بهترين ابزار تشخيص روند (Trend) هستند. آنها را تربيت كنيـد و با تمرين مداوم در درك و شناختشان از نمودارها عادت ايجاد كنيد . براي تشخيص بازار رونـد هـيچ چيـز بهتـر از چشمان شما نيست .
نمودار را با خطوط و انديكاتورهاي رنگارنگ پيچيده نكنيد تا قادر باشـيد حقيقـت و سـادگي تحليل تكنيكي را ببينيد .براي شناخت يك روند مثالي برايتان از پوند/دلار مي آوريـم .آيـا در نمـودار زيـر رونـدي تشخيص ميدهيد؟ اين روند ( در صورت وجود ) از چه نقطه اي شروع شده؟ سعي كنيد جواب را بدون مطالعه ادامه مطلب حدس بزنيد…
روند صعودي = زماني اتفاق ميافتد كه نمودار در حال ساختن نقاط بالاي بالاتر و پائين بـالاتر باشـد. بـه عبـارتي نقاط high higher و high lower مكررا در حال ساخته شدن باشند .
روند نزولي = بر عكس روند صعودي, زماني اتفاق ميافتد كه نمودار در حال ساختن نقاط بـالاي پـائينتر و پـائين پائينتر باشد يا از ديد تكنيكي تر نقاط low higher و low lower مكررا در حال ساخته شدن باشد .
براي تحليل مثال قبل يادآوري تعريف روند نزولي و صعودي را مناسب ديدیم . مطابق اين تعريـف مـا بايـد در رونـد نزولي به دنبال يافتن نقاط بالاي پائينتر و پائين پائينتر باشيم .اما چه چيز باعث شد كه مـا فكـر كنـيم نمـودار مثال ما احتمالا روند نزولي دارد؟ اين سوال جواب بسيار ساده اي دارد :
بدليل اينكه در همان نگـاه نخـست متوجـه ميشويم كه قيمتها سير نزولي بخود گرفته اند .
اما چيزي كه در تحليل تكنيكي روندها اهميت و جايگاه ويژه اي دارد اين است كه رونـد از كجـا آغـاز شـده و كجـا ممكن است خاتمه يابد؟ براي پاسخ اين سوال الزاما بايد دنبال نقاطي از نمودار باشيم كه از آنجا low higher و low lower ايجاد شده باشد .
توضيحات كاملا گوياي شكل را بدقت مطالعه كنيد…
براي درس الگوها كه به مرور ارائه خواه نيم كرد بد يست همان نمودار را از ديد معامله در الگوها ببينيم : در محل دايره هاي قرمز فرصت معاملاتي sell فراهم شده كه بعدا آموزش خواهم داد.
براحتي متوجه ميشويم كه اگر به عنوان تحليلگر بتوانيم تشخيص دهيم يك روند چه زماني شروع ميشود ميتـوانيم در نقاط پائين بالاتر( در روندهاي صعودي) و بالاي پائينتر( در روندهاي نزولي) بعدي اقدام به معامله كنيم .
يك اصل كلي را همواره بخاطر داشته باشيد : ماداميكه قيمتها در حال ساختن روند هستند به هـيچ عنـوان در خلاف آن معامله نكنيد. به عبارتي اگر روندي كه تشخيص داده ايد نزولي است فقط در جهـت فـروش Sellو اگر روندي كه تشخيص داده ايد صعودي است فقط در جهت خريـد Buy معاملـه كنيـد.
در تـايم فـريم تحليلتـان نسبت به اين اصل وفادار بمانيد تا ريسك معاملات خود را كاهش دهيد.
بنابراين براي وارد شدن معامله در جهت روند نياز به يافتن نقطه اي داريم كه حد ريسك آن كم باشـد. بـه عبـارتي اگر روند ادامه نيافت پوزيشن ما با حداقل ضرر استاپ بخورد . يكي از راههاي يافتن نقطـه مناسـب بـراي ورود بـه معامله در روندها استفاده از خطوط روند (TrendLines) است .
معمولا زمانيكه روندي شروع ميشود قيمتها تمايل دارند در سمت خاصي حركت كنند كه در اكثر واقع ايـن سـمت گيري روي خطوطي قابل تشخيص است كه به خطوط روند مشهورند.
خط روند در روند نزولي : Downtrend خطي است كه بعد از محرز شدن روند, دو نقطه مجـاور بـالاي پـائنتر ( Low Higher) را بهم وصل ميكند. با تعدد تماسهاي بعدي اعتبار خط روند بيشتر ميـشود.نقـاطي كـه قيمتهـا خط روند نزولي را لمس ميكنند بهترين نقاط براي ورود به معامله Sell ميباشند .
خط روند در روند صعودي : Uptrend خطي است كه بعد از محرز شدن تـشكيل رونـد, دو نقطـه مجـاور پـائين بالاتر را بهم وصل ميكند. در اين وضعيت نيز هر چقدر تعداد تماسهاي بعدي زيادتر شود اعتبـار خـط رونـد بيـشتر ميشود.
نقاط روي اين خط كه قيمتها آنرا لمس ميكنند بهترين محل ورود به پوزيشن Buy است . براي مثال از رسم يك خط روند و نحوه معامله در آن از همان چارت مثالهاي قبلي استفاده كرده ايـم. پونـد /دلار در چارت m15 پس از محرز شدن روند نزولي خط روند نزولي را رسم ميكنيم و زمان لمس قيمتها توسط خـط رونـد وارد معامله ميشويم.
مثالي از يك روند صعودي در دلار استراليا/ دلار امريكا : قيمتها فقط در عرض 6 هفته حدود 770 پيپ در جهت روند رشد كرده اند…
انواع خط روند و چگونگي رسم صحيح آنها
برخي از تحليلگران تكنيكي خطوط روند را به سه نوع تقسيم بندي ميكنند :
1.خطوط روند term-Long ( بلند مدتي ) كه در بازه هاي زماني طولاني تر تشكيل ميشود و در نتيجـه بايد در تايم فريمهاي بزرگتر از تايم فريم تحليل آنها را يافته و رسم كرد. و همـانطور كـه بعـدا در مثالهـا خواهيد اين خطوط در واقع براي معاملات كوتاه مدتي فقط به عنوان هدفهاي قيمتـي (target ) مـورد استفاده قرار ميگيرند.
بدليل اينكه قيمتها پس از شكسته شدن خطوط روند Outer به سمت خطـوط روند term-Long ( بلند مدتي ) ميل ميكنند . و در اينجاست كه تحليلگر ترجيح ميدهد پوزيشنهاي روي سود خود را ببندد تا بار ديگر جهت روندهاي جديد را بيابد .
2.خطوط روند Outer ( بيروني ) : زمانيكه خطوط روند داخلي (Inner) شكسته ميشوند قيمتها تمايل دارند به سمت اين خطوط روند ميل كنند. بنابراين در تحليلهاي ما به عنوان هدف قيمتي مـورد اسـتفاده قرار ميگيرند.( در استراتژيهاي معاملات شكست روند)
3.خطوط روند Inner ( داخلي ) : در تمام استراتژيهاي مربوط به تحليل و معاملات با خط روند صـرفا از اين نوع خطوط در تايم فريم تحليل استفاده خواهيم كـرد .در يـك Uptrend نقـاط روي خـط رونـد سطوح بالقوه ساپورت و محلهاي ورود به معاملات Buy روندهايو در Downtrend نقـاط روي خـط روند سطوح بالقوه مقاومت و محلهاي مناسبي براي باز كردن پوزيشنهاي Sell است .
مثالي كه برايتان در شكل آورده ايم نمونه كاملا آشكاري از تشخيص هـر سـه نـوع خـط رونـد در يـك چـارت است… همانطور كه ميبينيد در تحليل ما خطوط روند term-Long و Outer جايي براي انتخاب استراتژي ندارند و صرفا زماني اهميت پيدا ميكنند كه خطوط روند كوچكتر شكسته شوند .
در شكل بعدي همان جفت ارز را ملاحظه ميكنيد كه قيمتها بعد از شكستن خط روند دروني به سـمت خـط رونـد بيروني حركت ميكنند.
چند مثال از اشتباهاتي را كه ممكن است در رسم خط روند پيش آيد در شكل هاي زير متذكر مي شويم:
يك موضوع مهم را بخاطر داشته باشيد :
صرف شكسته شدن يك خط روند نبايد وارد معامله در جهت خلاف روند قبلي شـد. تحليلگـران بـا تجربـه تـرجيح ميدهند صبر كنند قيمتها تا سطح آخرين ساپورت در Uptrend يا تا آخرين سطح مقاومت در Downtrend برسند يا از آنجا نيز فراتر روند. لحاظ كردن اين اصل خصوصا در تايم فريمهاي بزرگتر بسيار حـائز اهميـت اسـت و ريسك معاملات شما را تا حد زيادي كاهش ميدهد .
دليل اين امر واضح است. قبلا گفته شده بود كه ماداميكـه تـوازن ايجـاد شـدن نقـاط پـائين بـالاتر ( در رونـدهاي صعودي) و تشكيل نقاط بالاي پائينتر ( در روندهاي نزولي ) بهم نخورده نبايد به معكوس شدن روند ترديد كرد.
در يك روند شما نياز داريد به چند موضوع زير پي ببريد :
-1 چه زماني تشكيل يك روند محرز ميشود .
-2 در نمودارهاي رونددار در كجا و چگونه بايد معامله كنيم ( انتخاب استراتژي) .
-3 يك روند چه زماني به پايان ميرسد و در آن هنگام ما بايد چكار كنيم.
واقعـا چـه زمـاني بايـد در مـورد ايجـاد رونـد يـا شكـسته شـدن آن اظهـار نظـر وتحليـل كـرد؟
اين سوال جنبه هاي تكنيكي مهمي دارد كه همگي آنها تشريح خواهد شد. اما در اين فعلا قصد داريم موضـوع را از جهت ديگري بررسي كنیم:
مهم است بدانيد كه همواره تحليل و معامله و قضاوت اينكه جهت market چيست. همـواره در گفتـه هـاي خـود بايد تايم فريم را نيز اضافه كنيد.
به عنوان مثال ممكن است جهت يك جفت ارز در تايم فريم H4 صعودي باشد امـا در تـايم فريمهـاي كـوچكتري مانند m15 بتوان معامله فروش در جهت روند تحليل انجام داد . بنابراين زمانيكه صحبت از جهت بازار ميان چند تحليلگر در جريان است پارامتر تايم فريم مطلقا نبايد فراموش شود.
مثال -1 تحليلگري معتقد است ارز يورو/دلار در نمودار روزانه صعودي است. لحاظ كـردن تحليـل و نظـر ايـشان در يك تحليل و معامله در چارت m15 مطلقا درست نيست. ممكن است در چارتهاي كوچكتر شـما بارهـا و بارهـا از معامله فروش سود ببريد و اين بهيچوچه منافاتي با اصل اول تحليلگري – عدم معامله در خلاف روند – ندارد .
مثال -2 در شكل اول ملاحظه ميكنيد كه روند يورو/دلار در تايم فريم روزانه بدون شك صعوديـست. تعريـف رونـد صعودي را بخاطر بياوريد كه شرط آن ايجاد شدن نقاط بالاي بالاتر و پائين بالاتر بـود و در ايـن نمـودار نيـز صـادق است .
اما همان جفت ارز در تايم فريم يك ساعته (كه كمي فشرده تر كرده ا مي ) قطعا بعـد از شكـست خـط رونـد مثبـت نزولي شده.
مثال -3 در نمودار m15 دلار/دلاركانادا در بازه زماني كه برايتان مشخص نموده ايم قطعا تحليلگران و معامله گران بسياري ميتوانستد از روند مثبت ايجاد شده سودهاي خوبي كسب كنند.
اما در شكل دوم و در نمودار روزانه همان جفت ارز مشاهده روند منفي شديد و باسابقه هـر تحليلگـر بلنـد مـدتي را براي باز كردن پوزيشن خريد به وحشت مي اندازد!
نتيجه اينكه هر گاه با تحليلي مواجه شديد كه اعتقاد به صعود يا نزول جفت ارز خاصي دارد, قبـل از اينكـه آنـرا بـا تحليل خود و تصميم خود مقايسه كنيد حتما ابتدا تايم فريم تحليل او را بپرسيد.
بنابراين دو تحليل فقط زمـاني بـا هم قابل مقايسه هستند كه در تايم فريمهاي يكسان صورت گرفته باشند .با يك مثال ديگر اين بحـث را بـه اتمـام ميرسانيم و سراغ موضوعات ديگري از خطوط روند ميرو مي .شكلها را بدقت بررسي كنيد…
در ادامه مباحث روند و خطوط روند چند تعريف مهم و قرارداد را ميبايست بياموزيم .يكي از اين موضوعات مربـوط به بخشي از بحث روندها است كه تحليلگران بايد با استفاده از آن اقدام به شناختشان و تـشخيص پايـان عمـر آنهـا كنند.
اين شناخت از اين جهت حائز اهميت است كـه در يـافتن اسـتراتژي مـوثر در معاملـه روي رونـدها و هنگـام شكست آنها تنها ابزار موثر است. به عبارت روشنتر اگرچه در پستهاي قبلي تشخيص شروع يك روند و قواعـد رسـم خطوط را توضيح داديم اما براي انجام معاملات به جهت كسب سود و خروج احتمالي بـا ضـرر هـيچ راه حلـي ارائـه نكردیم.
براي روشنتر شدن مطلب تصوير زير را كه از مثال هاي همين جزوه انتخاب كرده ا مي , با دقت نگاه كنيد:
در اين چارت پس از تشخيص و محرز شدن شروع روند تعداد پنج سطح براي باز كردن پوزيشنهاي فـروش مناسـب ديده ميشود. اين سطوح را با خطوط افقي كوتاه نارنجي رنگ نشان داده ایم .
اما جالب اينكه بعد از رسم خط روند كه در شكل زير نشان داده شده فقط دو فرصت معاملاتي نمايان ميشود ! پس تكليف سه سطح ديگر چيست؟
ما به چه دلايل و شواهدي نياز داريم تا بتوانيم دو سطح ديگر را نيز به عنوان نقاط بالاي پاينتر در چارت تـشخيص داده و معامله كنيم؟
تصوير همان چارت قبلي را در زير ببينيد كه اينبار خطوط روند آن رسم شده:
براي پاسخ دادن به جواب اين سوال ما نياز به علمي داريم كه بعد از تشكيل يك نقطه پائين پائينتر بتواند پيشبيني كند قيمتها تا چه سطحي به سمت نزديك شدن به خط روند حركت خواهند كرد؟
اين اوج مجدد بايد در جايي بـه خط روند نزديك بشود كه هم تعادل ادامه روند بهم نخورد و هم بلحاظ ريسك ورود به معامله توجيه پذير باشد . حقيقتي است كه هيچكس جواب دقيق اين سوالات را نميداند! اگر قرار بود پيشبينيهاي تحليلگري همـواره درسـت نتيجه ميداد, در اينصورت همه معامله گران در مدت كوتاهي بسيار ثروتمند ميشدند. اما …
اما در تحليلگري تكنيكال سري فيبوناچي و اعداد و نسبتهاي آن تا حد زيادي جوابگوي ما هستند و در اكثـر مـوارد
درست عمل ميكنند. در درسهاي بعدي بطور كامل اين مفاهيم را ياد خواهيد گرفت .
چارت زير را نگاه كنيد .
در اين چارت از همان جفت ارز و در همان تايم فريم و بازه زماني استفاده كرده ا مي . ببينيد كه چگونه قيمت هـا بعـد ايجاد كردن يك نقطه پائين پائنتر ( نقطه حداقل) مجددا بسمت بالا برگـشته انـد و در سـطح 62 فيبـو فرصـتهاي معاملاتي ايجاد كرده اند.
آناتومي يك سيكل از روند صعودی
همانطور كه در شكل ملاحظه ميكنيد هر سيكل از يـك رونـد (در مثـال رونـد مثبـت) داراي 4 نقطـه اسـت. بـراي يادگيري بهتر و شمارش درست, اين نقاط در هر سيكل با C , B , A و D علامتگذاري ميشود.
AB فاصله اي است كه قيمتها در آن شروع به افزايش بي وقفه ميكنند و اگر قبلا مقاومتي وجود داشـت شكـسته ميشود. اين بخش را Rally مي نامند.
BC فاصله اي است كه قيمتها در آن خلاف روند اصلي به استراحت ميپردازند و به عبارتي جهت روند اصـلي را تخفيف داده يا اصلاح ميكنند. اين فاصله نيز Retrace مربوط به فاصله AB ناميده ميشود.
CD ادامه روند صعودي است كه منجر به شكستن مقاومت قبلـي در B شـده و نقطـه اوج جديـدي در D ايجـاد ميكنند.
اين نكته ها را به دقت بخوانيد و بخاطر بسپاريد. اگرچه بسيار ساده بنظر ميرسند اما براي شناخت اصولي رونـدها و رسم خطوط روند واقعا حياتي ميباشند.
نكته – 1 ماداميكه قيمتها از B رد نشده و به D نرسيده اند نميتوان به تكميل يك سيكل كامل راي داد .
نكته – 2 ماداميكه قيمتها مابين B و C در نوسان هستند نميتوان به معكوس شدن روند شك كرد .
نكته – 3 قبل از تشكيل نقطه D حق رسم خط روند نداريم.
با چند مثال سعي ميكنم اهميت اصول ياد شده در بالا را بررسي كنم :
شكل اول: قيمتها هنوز از نقطه B قادر به صعود نشده اند در نتيجه با عدم تشخيص ABCD نبايد خط روند رسـم كرد.
شكل دوم: بعد از مدتي قيمتها مجددا در سطح C شروع به افزايش كرده و از B نيز فراتر ميروند. در جائيكه به اوج رسيدند نقطه D تشكيل ميشود. بلافاصله بعد از تشكيل D ميتوان خط روند رسم كرد.
روندها داراي شدت و شيب ثابتي نيستند. بنابراين تحليل آنها و استراتژي ورود به معامله در آنها نيز يكسان نيـست. روندهائيكه Retrace شدن آنها از A تا B از فاصله نزديكتري انجام ميشود داراي شتاب و شيب تندتري ميباشند و البته عمر كمتري هم دارند.
مثال از دلار/ين در تايم فريم 15 دقيقه : به نمودار زير دقت كنيد و ملاحظه كنيـد كـه در فاصـله چنـدين سـاعت قيمتها در يك روند صعودي با شيب تند (شارپ) چقدر جابجا شده اند…
اما در مثال ديگري از همان جفت ارز و در همان تايم فريم ملاحظه ميكنيد كه قيمتها از فاصله دورتري نسبت به B ريتريس شده اند. در نتيجه شيب ملايمتري در روند صعودي ايجاد شده.
همانطور كه قبلا توضيح داديم روندها داراي شيب يكساني نيستند . دسته اي از آنهـا شـيب تنـدي دارنـد كـه بـه روندهاي تهاجمي مشهورند و دسته اي ديگر شيب ملايمتري دارند و زمـاني پديـد مـي آينـد كـه قيمتهـا از سـطح دورتري نسبت به B ريتريس شده باشند .
بنابراين هر چه قيمتها از سطح دورتري ريتريس شوند روند تشكيل شده داراي شيب كمتر و عمر بيـشتري ميـشود. (روندهاي تهاجمي عمر كمتري دارند)
شكل زير را به دقت بررسي كنيد :
روند صعودي از اولين نقطه سياه رنگي كه علامتگذاري كرده ايم شروع شده. براي يك روند صعودي اينجا نقطه A است. سپس قيمتها تا B بالا رفته اند. نقطه B را با دايره كوچك نارنجي علامتگذاري كرده ا مي . ابزار فيبو را از A تا B كشيده ميشود .
در مرحله دوم تحليل سطوح فيبو نواحي برگشت بالقوه در روند صعودي را مشخص ميكنند. همـانطور كـه ملاحظـه ميكنيد قيمتها از سطح 78 فيبو به سمت بالا برگـشته انـد .اينجـا را نقطـه C در اولـين سـيكل صـعودي در نظـر ميگيرند . همين نقطه سطح A براي دومين سيكل بشمار ميرود .
مرحله سوم تحليل : قيمتها تا دومين نقطه نارنجي بالا رفته اند و يك سيكل كامـل صـعودي ABCD ايجـاد كـرده اند .
اگر روند بخواهد ادامه پيدا كند اينجا همان نقطه B براي سيكل دوم خواهد بود. در نتيجه فيبو را از سـطح A دوم تا اين محل رسم ميكنند. ملاحظه كنيد كه قيمتها هنگام ريترسي اين بار فقط نيمـي از مـسير را برگـشته انـد و از سطح 50 فيبو مجددا روند صعودي خود را ادامه داده اند.
