سیستم-تریدینگ-NTD

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

ادامه مطلب سیستم تریدینگ NTD طبق روش هربرت.

۳- پس از شناسايي دقيق پتانسیل ترید و بر اساس روش دقیقا نقطه ورود کجاست؟

برای پیدا کردن نقطه دقیق ورود طبق روش هربرت ما دو راه پیش رو داریم :

يكي فرکتال و ديگري يكي از سیگنال های سه گانه اندیکاتور AO

تعریف فرکتال بیش از این ارایه شده است منتوی چند نکته باقی میماند و آن اینكه يك فركتال تا زمانی معتبر است که فرکتال جديدي شکل نگرفته باشد بدین معنی که فرضا در يك بازار رنج اگر دیدیم فرکتالی شکل گرفت اما روند ، آن را تشکست و بعد از چندین ساعت مجددا فرکتالی در سمت راست فرکتال قدیم ایجاد شد برای گرفتن سیگنال باي ( در روند صعودی ) باید بر اساس مشخصات و نقطه دقیق قرار گرفتن فرکتال جدید پوزیشن بگیریم و و فرکتال قبلی دیگر اعتبار ندارد.

دوم اینکه بر اساس روش هربرت میبایست دو پیبس بالاتر از نقطه High فرکتال پوزیشن بگیریم که در روش ویلیامر با يك پيپس بالاتر هم میشود پوزیشن را گرفت.

بنابراین خلاصه صحبت این شد که در روش هربرت و ویلیامز بعد از اینکه پتانسیل تریدی را شناسایی کردیم بر اساس فرکتال اولین سیگنال ورودی را میگیریم.

در روش هربرت براي ورود به يك پوزیشن تنها از دو نوع سیگنال ورودی استفاده میکنیم یکی فرکتالها و دیگری ، یکی از سه سیگنال اندیکاتور AC که موسوم به کراس خط صفر است.

مثال تصویری در مورد روش های NTD

در ادامه با مشاهده تصاویر بهتر به این موضوع بی خواهید برد :

در تصویر اول نحوه پوزیشن گیری بر اساس فرکتال را مشاهده می کنید.

 شماره با شناسایی یک فرکتال در بالای خطوط الیگیتور به هم نزديك شده است ( که با حرف B مشخص شده تصویر اول نحوه پوزیشن . است ) شماره دو خطی است که به ما نشان میدهد دقیقا ۲ پیپس بالاتر از نقطه High در فرکتال کجاست ( با این خط ممتد میتوانیم هر زمان که قیمت خواست این محدوده را بشکند در چارت به سادگی متوجه آن بشويم ) شماره سه سرانجام با يك كندل صعودي روند قیمت نقطه High فرکتال را شکسته و پوزیشن ما اصطلاحا تریگر میخورد …

حال در تصویر دوم همین مراحل را در وضعیت پتانسیل فروش میبینیم :

برای اینکه بتوانیم سیگنال سل یا بای پیدا کنیم میبایست بر روی بـك چـارت کـه مناسب با این روش ترید باشـد خطوط الیگیتوری را بیابیم که خیلی بهم نزديك شـده اند این نزدیکی به ما علایم ترند قریب الوقوع را هشدار می دهد.

زمانی که این پتانسیل شناسایی شد شروع به یافتن جدیدترین فرکتال شکل گرفته در چارت میکنیم.

و سپس دو پییس بالاتر از نقطه High فرکتال بای / بای استان خود را قرار میدهیم.

در تصویر دوم همین مراحل رو در وضعیت سل میبینیم :

شماره يك :

پیدا کردن جدیدترین فرکتال موجود در چارت ( دقت کنید که این فرکتال با حرف S نمایش داده شده است و ضمنا توجه داشته باشید که ملاك ما براي سل استان این فرکتال است نه فرکتال قبلی که آنهم با حرف 5 مشخص شده است و با شکل گیری این فرکتال جدید دیگر از اعتبار ساقط است )

شماره دو :

ترسيم يك خط ممتد از دو پییس پایینتر از نقطه Low فرکتال نزولی برای شناسایی لحظه برديك شدن روند قیمت به شکستن فرکتال.

شماره سه :

سرانجام با يك كندل نزولی حوزه فرکتال شکسته شده و پوزیشن سـل اسـتاب ما تريگر خورده و ما وارد بازار میشویم …

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

در ادامه گرفتن سیگنال های بای و سل بر اساس گراس در اندیکاتور AO را بررسی خواهیم کرد.

همانطور که گفته شد در روش هربرت دومین نوع سیگنال ورود به پوزیشن بر اساس اندیکاتور AO است . این اندیکاتور بر اساس کتاب مرجع ویلیامز سه نوع سیگنال ترید دارد اما در روش هربرت تنها از يك نوع آن استفاده مکنیم که موسوم به کراس خط صفر است.

ابتدا دقیقا نحوه پوزیشن گیری بر این اساس را توضیح میدهیم :

1- میبایست برایس بار ( یا بار چارت یا کندل ) قبلی دقیقا زیر خط صفر اندیکاتور بوده و برایس بار بعـدي بـروي خط صفر آمده و در واقع خط صفر را قطع کند

2- میبایست مووینگ صورتی رنگ مووینگ سبز رنگ را قطع نماید.

3- زماني که دو حالت فوق رخ داد بالای پرایس بار ( دو پیپس بالاتر ) باي / پای استاپ خود را قرار میدهیم.

با مشاهده تصاویر درك مفهوم به سادگی صورت میگیرد :

تصویر اول مربوط به این نوع سیگنال اندیکاتور AO است و در تصاویر بعدی نحوه گرفتن سیگنال ورودی بر اساس کراس AO را مشاهده میفرمایید.

در تصویر دوم و در شماره يك :

اندیکاتور AO به سمت بالا کراس کرده است .

شماره دو :

مووینگ صورتی مووینگ سبز را به سمت بالا کراس کرده …

شماره سه :

دو پییس بالاتر از پرایس بار جاری اردر باي استاپ خود را قرار میدهیم که با کندلی قدرتمند پوزیشن ما تریگر خورده و وارد بازار میشویم .

همین وضعیت برای پوزیشنهاي سل نیز وجود دارد.

يعني بر اساس کراس اندیکاتور AO سیگنال ورودی را میگیریم.

نکته :

دقت داشته باشید که رنگ پرایس بار قبل از سیگنال باي نيازي نيست حتما سبز باشد و یا رنگ پرایس بار بالاي خط صفر در وضعیت سیگنالهای سل حتما قرمز باشد …

در تصویر سوم این حالت و کلا این نوع سیگنال ورود برای پوزیشن های سل قابل مشاهده اس.

و سرانجام تصویر چهارم مثالی در مورد این نوع سیگنال سل است.

در شماره يك :

کراس در اندیکتور AO رخ داده است .

در شماره دو :

مووینگ صورتی مووینگ سبز را به سمت پایین کراس کرده است .

در شماره سه :

پوزیشن سل استاپ ما دو پیپس پایینتر از کندل قرار داشته که با کندل قوی تریگر خورده این ترتیب وارد بازار میشویم.

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)
سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

سوال جواب در مورد روش NTD

سوال :

گفته شد که در اولین ورود به پوزیشن به اندیکاتور AC نگاه کنیم و اگه دیدیم روند برگشته وارد پوزیشن بشویم ولی من در چندین سهام این مورد را تست کردم و مشاهده کردم که گاها AC به ما نشان میدهد که روند در حال . و عوض شدن است ولی باز روند اصلي به مسیر خود ادمه میدهد ، پس بنابر این باید به بسته شدن کندل ها بالاتر از فرکتال ها در روند صعودی و پایین تر از فرکتال ها در روند نزولي توجه شود ، درست است ؟

جواب :

تغییر رنگ AC برای ما حتما حاكي از شـروع ورود به بازار نیست ، بلکه ما بر اساس فرکتالها اولین پوزیشن را میگیریم ، منتهي بر اساس اندیکتور AC میتوانیم زودتر از اینکه روند جهتش عوض شود و ما بخش بزرگی از ترند را از دست بدهیم متوجه شویم که روند در آینده نزديك در حال تغییر جهت است و پیش از اینکه ترند شروع گردد آماده پوزیشن گیری در زمان مناسب باشیم .

در واقع الان اگر به همین آخرین چارتی که در بالا نشان داده شد توجه کنید ، خواهید دید که اول از هر چیز AC تغییر رنگ داده است وسپس AO و سرانجام ترند نزولی شده است . بنابراین از AC برای اولین سیگنال ورودی استفاده نمیکنیم بلکه از آن براي شناسايي پتانسیل هـاي قريب الوقوع تعبیر جهت ترند استفاده میکنیم .


سوال :

من هنوز در مورد سیگنال ورود اول مشکل دارم … بالاخره نفهمیدم باید فقط به تمساح خوابیده و فرکتال نگاه کنم و مطلب بعدی این است که در مقایسه دو رویش هربرت و ویلیامز ، آیا میشود گفت که کدام یک بهتر بوده و بر دیگری برتری دارد ؟

در واقع شریرت تنها سیگنالهای فرکتال و Awesome را میگیرد و گویی از سیگنالهای اکسلریتور و زون و همچنین خط تعادل چشم پوشی میکند …

جواب :

بله در واقع هر دو سیگنال را بر اساس فرکتال میگیرند اما هربرت با اضافه کردن کراس صورتی رنگ به اصطلاح محکم کاری کرده است.

یعنی با اینکار تنها سیگنالهایی را میگیرد که این کراس هم در آن رخ داده است و به این شکل به ندرت فرکتالي تریگر میخوره اما بعد بازار رنج شده و پوزیشن معطل میماند.

در واقع کراس مووینگ صورتی و خط سیر آلبگیتور ، در انتخاب فرکتالی که پوزیشن بر اساس آن گرفته میشود نقش ” فیلتر را به عهده دارد . و ابزار خوب و مناسبی است ، تا جایی که حتی اخیرا دکتر ویلیامز هم از این مووسنگ البته به رنگ بنفش در تحلیلهایش استفاده میکند.

در مورد سوال شما باید گفت :

هربرت علاوه بر فرکتال معتقد است : در صورتیکه مووینگ صورتي کراس کرده بود میشود بر اساس سیگنال کراس A0 هم وارد پوزیشن شد . یعنی اگر فرکتال تریگر خورد با سیگنال فرکتال وارد بازار میشویم و اگر AO سیگنال داد و کراس مهرینگ هم رخ داد از این سیگنال برای ورود به بازار استفاده میکنیم . و در مثال های بالا که برای سیگنالهای قابل استفاده AO آمده است مشاهده میشود که بدون اینکه فرکتالي وجـود داشته باشد از سیگنال ورودی آن استفاده شده است . ( نه به عنوان سیگنال ورودی دوم ، بلکه همان اولین سیگنال میباشد )

و اما در مورد سوال بعدی شما : این سوال نیاز به بحث و تحلیل بیشتری دارد و در يك كامنت دقیقا نمیشود به همه ابعادات پرداخت . اما اگر بخواهیم بطور کلی در این مورد يك مقایسه کنیم بدون اینکه وارد جزیبات و طرایف مسله شویم باید گفت که : به نظر میرسد روش هربرت در تایم فریم ٤ ساعته کارایی بهتری دارد و روش ویلیامز روزانه.

اما همانطور که گفته شد این توضیح خیلی کلی است و نیاز به بحث و تحلیل بیشتری دارد.

هر کدام از این روش ها مزاياي خاص خود را دارد و به همین دلیل است که در تکنیکهای مدیریت پوزیشن هـم ، هر یک از این اساتید روشی مخصوص به خود برای افزایش سود و تحدید ضرر را دارا میباشند.

اما روش ویلیامز را مورد توجه تر است چرا که در صورتیکه ترندی پر فترت شکل بگیرد در روش ویلیامز ها میتوانیم با ابزارهای دیگری که اشاره شد با سیگنالهای متعدد ، حجم معامله خود را افزایش دهیم . اما در روش هربرت تعیین حجم معامله تنها بر اساس سیگنالهای A0 و فرکتال است.

در واقع اگر ترند حقیقتا پر قدرت باشد ما با روش ویلیامز موفقتریم ، اما اگر ترند از قدرت خیلی بالایی برخوردار نباشد روش هربرت کارایی بیشتری دارد ، چون در صورتیکه ترند خيلي قوي نباشد تعدادی از سیگنالهاي متعدد ويليامز همگی با هم Fall خواهند شد و چون تعدادشان زیاد است ، ضرر آن پیش از روش هربرت خواهد شد … ( به بیان دیگر روش ویلیامز پتانسیل سود بیشتر در قبال پذیرش ریسک بیشتر را دارد اما روش هربرت ريسك كمتر با سرد کمتر را بهمراه دارد . )

به همین دلیل است که روش ویلیامز در تایم فریم روزانه که با ترند های قدرتمند تر و دراز مدت تر خصوصا در CFD روبرو هستیم بسیار عالی جواب میدهد .

علاوه بر این روش ویلیامز در افزایش لات ، در زون و بالانس لاین نیاز به درك صحيح و تمرین کافی دارد تا دچار اشتباه و یا ندیدت سیگنال صحیح تشویم اما روش هربرت ساده تر بوده و برای کلیه سطح قابل استفاده میباشد ..


سوال :

پس این روش برای CFD بهتر جواب میدهد تا ارز درست است ؟؟؟

جواب :

این روش در CFD براي بازه های زمانی طولانیتر نظیر روزانه بهتر است ، اما در فارکس بجهت ترندهای قدرتمند و سریعتری که داریم تایم فریم کے ساعته خیلی ایده آل است . البته به تایم فریم روزانه در فارکس هم میتوان اعتماد کرد . ( تایم فریم روزانه برای تشخیص ترند های اصلی اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار ما قرار میدهد ) در هر صورت شما باید خودتان نسبت کرده و نتیجگیری کنید.

در هر روش تکنیکال بعد از اینکه نسبت به روش شناخت پیدا کرده و کلبانش را درك كرديد ، میبایست در نوع بازاری که مورد علاقه شماست بررسی کنید و ببینید با توجه به خصوصیاتی که بازار شما دارد ، به چه شکل باید از این روش استفاده کرد تا سود دهی بیشتری داشته باشند .

بنابراین باید کلیات را از کتب تيوريك باد گرفت و از اینجا به بعد است که داره کار ما شروع شده و حال باید با تستهای متعدد و وقت گذاشتن روی کار بینیم که : جزییات روش به چه صورت در عمل برای ما کارایی و سودهی بیشتری دارد.


سوال :

برای من این مطالب بنانسیل ترند و انجام تريد تفکیک بوجود امده . به عبارتی اهمیت قسمت بنان سول ترید را فهمیدم برای چیست ؟ چون انگار قوانین انجام نرید مشخص است وجه ارومی به شرح و تفسیر در مطلب پتانسیل برید است ؟ مطلب دیگر اینکه : در موضوع پتانسیل برید ، لزوم نگاه به ۸۰ و A چیست ؟ چون ماما کراس مووینگ صورتي وسير قاعدتا آنها را هم داریم و انگار همان کراس برای ما کفایت میکند

جواب :

مزیت تحلیل پتانسیل در زمانی است که ما با بازار رنجی روبرو هستیم .

يعني خصوصا در مارکت CFD ما شاهدیم که گاهی ماهها فلان سهام هیچ حرکت خاصی ندارد و مدتها بدون ترند و بازار رنج است .

Ao و Ac به ما كمك ميكنند تا از بین هزاران سهام ، تنها بر روی چارتهایی متمرکز شویم که روند در آنها بر اساس ابزاری که گفتی شکل گرفته و در واقع تغییر ترند و خروج بازار از وضعیت رنج در آینده نزديك را به ما یادآوری میکنند . ( در فارکس چوب یا ترند ، زیاد روبرو هستیم این قابلیت کمتر به کار می آید اما با بررسی چند چارت CFD بخوبی به ارزش این مطلب می خواهیم برد . )

در واقع لروم دیدن AD و AC به این جهت است که در یک بازار رنج درست است که ما بر اساس تیوری میبایست يك باي استاب ويك سل استان بر روی چارت قرار دهیم و در واقع قیمت را محصور کنیم . اما در بازارهای رنج ممکن است که گاهی فرکتال فعال و بعد باز بازار دوباره رنج شود و یا بر عکس در جهت مخالف ترند شروع به کند.

مشاهده نوع رنگی که در AO و AC در این مواقع دیده میشود به ما كمك ميكند که تنها در جهتی که این دو اندیکاتور پتانسیل شروع ترید را نشان میدهند پوزیشنهای تعلیقیمان را قرار دهیم و در نتیجه تنها در يك جهت بازار رنج پوزیشن داشته باشیم تا با نویزها و یا اخبار ناگهاني بي جهت یکی از اوردرهای ما فعال نشود و سپس بازار در جهت مخالف پوزیشن ما به حرکت در اید و یا دوباره رنج شود.


سوال:

وقتی سیگنال داشتیم روی همان کندل جاری باید اوردر گذاشت ؟ چون معمولا در روشهای اندیکاتوری باید صبر کرد تا کندل بسته شود.

سوال دوم اینکه در AC فرضا در سیگنال بای وقتی برایس بار بالای خط صفر آمد برای ورود به بازار مقدارش مهم نیست و هر میزان که باشد کافی است ؟

سوال سوم اینکه وقتی الیگیتور بسته است باید مووینگها ترتیب خاصی داشته باشند با هر طور که به هم گره خورده باشند قابل قبول است ؟

جواب :

1- باید صبر کرد تا وقتی که کندل بسته شود . بعد دو پبیس بالاترش يك پاي استاب و یا دو پیپس پایینترش يك سل استاب ( بسته به تحلیل ) قرار میدهیم که در صورتیکه کندل بعدي نقطه فرود را رد کند پوزیشن فعال و وارد بازار میشویم …

2- تنها کافي است يك نوار فرضا سبز رنگ كوچك بروي AO یا AC طاهر گردد …

3- نه اهمیتی ندارد و هر چه که خطوط بهم نزديك تر باشد پتانسیل ترید بیشتری ایجاد میگردد که در این مواقع برای بررسی دقیقتر این خطوط میتوای از Gator Oscillator هم استفاده کرد.


سوال :

در مـورد درکنـال هـا گشتیـد کـه هـر فرکنـال باعـت بـي اعتبـاري فركتـال قبلـي ميـشود حال ، آیا اگر الان يك فرکتال فروش داشته باشیم و پشت سر آن يك تركنال خرید ودوباره يك فرکتال فروش دیگر آیا فرکتال خریدی که بین دو رکتال فروش است باعث بی اعتباری فرکتال فروش اول است با فرکتال فروش دوم باعث بی اعتباری فرکتال اول است ؟

جواب :

خیر ، هر فرکتال تنها فرکتال هم رده خودش را بی اعتبار میکند ، یعنی فرضا يك فركتال فروش تنها میتواند فرکتال فروش قبلی را بی اعتبار کند و بر روی فرکتال خرید تاثیری ندارد.

و همانطور که میدانید در اینجا نکته ای قابل توجه است و آن اینست که : برای فیلتر کردن فرکتالها تنها باید از فرکتالهایی استفاده کنیم که خارج از دهان تمساح قرار دارند.

بنابراین هر نوع فرکتالی چه خرید و چه فروش که در بین خطوط البکیتور ایجاد شود اعتباری ندارد و نباید بر اساس سیگنال آن ترید کرد.


سوال :

آیا بین دو سیگنال ورودی که فرمودین شرط انجام هرکدام تقدم زمانی است ؟ با اینکه ما ملزم به انجام یکی از دو مکتب هستیم ( یا فراکتال وشکست آن و با سیگنال 00 و مووینگ صورتی ) و به دیگر مورد کاری نداریم ؟

جواب :

اگر به روش هربرت ترید کنید ایشان تنها تقدم زمانی را مد نظر دارند و هر دو سیگنال را به يك اندازه معتبر میدانند اما در روش ویلیامز حتما باید اولین سیگنال بر اساس فرکتال باشد و سایر سیگنالهای روش که میتواند بسیار شم متعدد باشند صرفا بعد از اینکه توسط فرکتال وارد بازار شدیم اعتبار دارند .

البته توصیه میشود برادر هر دو سبك را در فارکس است و بعد انتخاب بهینه ای داشته باشد.


سوال :

پس با این اوصاف این پوزیشن باید درست باشد.

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

جواب :

بله منتهی این وضعیت همونه که در کامنت قبلی اشاره کرده بودم.

یعنی فرکتالهایی که در دهان تمساح هستند رو بهتره که در نظر نگیریم.

البته از نظر تیوری ویلیامز میگوید که اگه نقطه کلوز کندل با پرایس بار بالای خط قرمز باشد این فرکتال قابل قبول است اما طبیعتا فرکتال ایده آل خارج از دهان تمساح است.

ممنا اگر در این شرایط اگر Gator Osallator رو نصب کنید میبینید که چه خوب فاصله کم خطوط البكيشور رو به ما نشون میده و گاهی این اندیکاتور كمك میکنه که حتی بهتر از خود خطوط اليكيتور بتونیم وضعیت رو بررسی کنیم .

پی نوشت :

همواره برای ترید بروی تاہم فریم 4 ساعته وصعیت چارت در روزانه رو بررسی نمایید و در صورتیکه البوت مشخصی داشت حتما از اون در تحلیل دقیقتر وصعيت كمك بگيريد.

تركيب سيستم NTD با سایر سیستم های ترید

همان طور که در چارت زیر میبینید ترکیب بترت های فیبوناچی با سیستم NTD میتواند قدرتمند باشد . در ضمن تحلیل MTP را هم کمی با آن میشود ترکیب کرد . عکس های زیر سهام کاتر پیلار را نشان میدهند . که در حال حاضر حدود ۱۱۰ پیپس در سود است.

سيستم تریدینگ NTD به هیچ وجه سخت نیست ، ولی به دلیل نکات بسیار ریزی که در هر ترید با آن برخورد میکنیم ، کمی نیاز به تمرین و تجربه دارد .در تصویر میبینید که برای ورود به پوزیشن از چندین فاکتور بـه صـورت همزمان استفاده شده است . ابتدا پترن باترفلای ، سپس گرفتن تایید از MTP و بعد دیدن Quadruple Divergence و در نهایت شکست فرکتال که سیگنال long به ما داده است . با این مثال به این نکته پی میبریم که : برای ورود به يك پوزیشن چگونه میتوان به بازار نگاه کرد .

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)
سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

٤- پس از گرفتن پوزیشن جدید دقیقا نقطه استاپ و خروج ما در مراحل اولیه ترید کجاست ؟

با یادآوری اینکه ما بر اساس روش هربرت این نقطه را تعیین میکنیم به ادامه بحث میپردازیم :

در روش هربرت ما دو نوع استاپ اولیه داریم که عبارتند از :

1- سه کندل پایینتر از نقطه تریگر .

2- يك پيپس پایینتر از پایینترین مووینگ.

اما توضیح :

1- با فرض اینکه در یک ترید خرید هستیم ، یعنی دو پییش بالاتر از فرکتال يك باي استاپ قرار داده ایم . برای تعیین میزان استاپ لاس به روش اول هربرت به تعداد سه کندل پایین میرویم و يك پيپس پایینتر از انتهای کندل سوم باید دقت کرد که : منظور از سه کندل پایینتر این است که خود کندلی هم که بعنوان فرکتال محسوب شده است باید در این شمارش به حساب آورد ، یعنی خود کندل بعلاوه دو کندل پایینتر از آن . این مطلب با مشاهده مثالهای تصویری بخوبی قابل درک است . استاب را قرار میدهیم .

۲- با قرص يك روند صعودی استاب ما يك پييس پایینتر از پایینترین مووینگ الیکیتور قرار میگیرد . یعنی به چارت نگاه میکنیم لحظه ای که پتانسیل تریدی را تشخیص دادیم و استاپ لاسی را بر اساس آن وضعیت تنظیم کردیم حالا باید استان را يك پييس پایینتر از مووینگ قرار دهیم.

معمولا این مووینگ مووینگ آبی رنگ است اما ممکن است رنگی دیگر نیز داشته باشد که زیاد مهم نیست ، فقط باید به چارت نگاه کنیم و ببینیم پایینترین مووینگ ما در این لحظه کدام است و بر اساس آن يك پيپس پایینتر استاب اولیه رو قرار دهیم.

و اینکه کدام یک از این دو روش را اولویت دهیم ، تنها بستگی به وضعیت چارت دارد یعنی باید نگاه کنیم و ببینیم که آیا پایینترین مووینگ از سه کندل پایینتر هم پایینتر قرار گرفته است یا کندل ها پایینتر هستند و هر کدام پایینتر بود آن را ملاک و استاپ را يك پييس پایینتر از آن قرار میدهیم.

باید توجه داشته باشید که در اکثر مواقع این روش سه کندل است که پایینتر قرار میگیرد و ما اسـتاب اولیه را بر اساس آن تنظیم میکنیم اما چون يك سيستم تریدینگ میبایست کامل بوده و به کلیه حالات ممکنه پاسخ دقیق و واضحی داشته باشد این حالت دوم نیز که بسیار هم نادر است بررسی شده.

در حالتهای نزولی هم روند کار به همین شکل است و حالا فقط باید سه کندل بالایی را در نظر بگیریم و استان را يك پيپس بالاتر از سومین کندل قرار دهیم.

براي مووینگ هم بالاترین مووینگ ملاك ماست . و همینطور در مقایسه بین سه کندل و مووینگ هم نگاه میکنیم ببينيم كداميك بالاتر قرار دارند.

روش بسیار ساده است و با بررسی دو مثال بخوبی مطلب قابل درک خواهد بود.

مثال اول مربوط به يك تريد خرید میباشد : زمانی که بر اساس فرکتال باي استاب اولیه را تعیین کردیم باید بلافاصله استاب اولیه را در پوزیشن تعیین کرده و قرار دهیم ( توصیه اکید است که هیچگاه بدون استاب کار نکنید . ) به چارت نگاه میکنیم و میبینیم که انتهای سه کندل پایینتر از کندل فرکتال ، از انتهای مووسنگ صورتی رنگ هم پایینتر است بنابر این استان ما يك پيس پایینتر از کندل سوم میشود ( دقت کنید که کندل سوم شامل کندل فرکتال هم میباشد . )

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

در مثال دوم با يك تريد فروش روبرو هستیم : زمانی که بای استاپ را تعیین میکنیم می بایست بلافاصله استاپ لاس هم تعیین شود که در این چارت هم میبینیم سه کندل ، پایینتر از آخرین مووینگ است بنابراین استاپ ما يـك پیپس پایینتر از کندل سوم میباشد.

سیستم تریدینگ NTD چیست؟ روش هربرت (3)

سوال:

1- برای اینکه بر اساس سیستم تریدینگ NTD وارد پوریشی شویم دو نوع سیگنال داشتیم : 1- با استفاده از فرکتال ها 2- با استفاده از اندیکاتور AO .

حال این سوال پیش می آید که آیا برای باز کردن اولین پوزیشن باید این دو سیگنال هم زمان اتفاق بیشند ، یا در صورتی که هر کدام از این دو مورد ابتدا اتفاق افتاد میتوانیم بر اساس سیگنال آن وارد پوزیشن شویم ؟ مووینگ صورتی با سیر بود اما چرا درسیگنال ورودی که بر اساس فرکتال ها ذکر گردید از کراس مورسنگها اسمی

2- در قسمت قبل زمانی که از تشخیص پتانسیل ترید صحبت شد ۳ شرط را اعلام شد که یکی از آنها کراس

3- به نظر شما بهترین روش ترید با این سیستم به چه صورت است ؟ ( منظور این است که : چه ابزارهای دیگری برای فیلتر کردن این سیستم مناسب هستند ؟ ) برده نشد ؟

جواب :

1- در روش هربرت تقدم زماني شرط است یعنی هر کدام سریعتر ایجاد شود از همان برای ورود استفاده میکنیم

2- در روش هربرت برای هر دو نوع سیگنال میتوانیم از تایید این مورینگ استفاده کنیم اما در روس ویلیامر نیازی نیست و با بهتر است بگوییم : الزامی نیست .

3- این میتونه تا حدی سلیقه ای باشه و اساسا این سیستم میتونه بطور مستقل استفاده بشه اما بنده این روش رو حتما با پترنهای فیبوناچی و البوت ترکیب میکنم.


سوال :

در آنجایی که گفته شد : فرکتالها نباید در دهان تمساح باشند منظور چه ناحيه اي از کندل است . آیا حتی اگر Shadow ها هم با موینگهای الیگیتور برخورد کنند بهتر است که از آن فرکتال چشم بپوشیم یا ناحیه خاصی از کندل مد نظر است ؟

جواب :

ویلیامز در کتاب New Trading Dimensions در اینباره میگوید : باید نقطه کلوز فرکتال بالاتر از خط قرمز الیگیتور قرار بگیرد در نتیجه اگر شادو کندل با این خط برخورد کرده باشد اما نقطه کلوز و پایانی کندل بالاتر از خط قرمز بسته شود مشکلی نیست و میتوان بر روی سیگنال آن حساب کرد و اگر تریگر خورد صحیح است.

اما در کتاب Chaos2 نسخه ۲٠٠٤ ایشان میگویند : اگر فرکتال بالای خط ترمز هم باشد اما لحظه ای که تریگر خورد نقطه تریگر پایینتر از خط قرمز باشد نباید بر اساس این تریگر ترید کرد . همینطور اگر فرکتال پایینتر از خط قرمز باشـد اما زمانی که قیمت از آن نقطه عبور میکند و اصطلاحا تریگر میشود بالاتر از خط قرمز باشد مشکلی نیست و میتوان بر اساس آن نقطه وارد پوزیشن شد.

خلاصه بحث اینکه ظاهرا آخرین نتیجه و تحقیق ایشان به اینجا رسیده که : مهم این است که لحظه ای که فرکتال تریگر میخورد باید بالاتر از خط قرمز باشد و دیگر محل قرار گرفتن فرکتال اهمیتی ندارد . با این وجود صادقانه باید گفت : بهتر است با فرکتالهایی کار کنیم که مشخصا بالای دهان الیگیتور باشند و با همان روش قدیمی . که میگوید : حداقل بالای خط قرمز قرار گرفته باشند …

این مطلب ادامه دارد

دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و علاقه مند به تولید محتوا در زمینه معامله گری.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.