مدیریت-ریسک-قسمت-2

چگونه مدیریت ریسک داشته باشیم قسمت (2)

نسبت ریوارد به ریسک دینامیک 

بدون شک ، مدیریت ریسک اگر نگوییم مهمترین وظیفه ، یکی از مهمترین وظایف روزانه یک تریدر است ،. اما مدیریت ریسک بسیار فراتر از دانستن تعداد چیزهایی که باید خریده شوند و نحوه قرار دادن سفارش حد ضرر روی آن ها است در معامله گری ، واژه ریسک شامل انتظار از معاملات ، نسبت ریوارد به ریسک و طبیعت دینامیک آن است . شما نمی دانید که با سود های تشخیص داده نشده چگونه رفتار کنید و هنوز معتقدید که سود های تشخیص داده نشده برای شما نیستند ؟ شما تنها نیستید ندانستن نحوه مدیریت کردن ریسک باعث شکست شما می شود ، اما آنچه در این کتاب می خوانید در این زمینه به شما کمک خواهد کرد .

ورود نقطه آغاز هر معامله در مدیریت ریسک است.

کار را با نقطه شروع در یک معامله شروع می کنیم فرض کنید که در قیمت 100 دلار و با حد ضرر 90 دلار و حد سود 120 دلار وارد یک معامله خرید شده باشیم یک حداکثر ریسک 10 دلاری و یک سود بالقوه 20 دلاری به شما نسبت ریوارد به ریسک دو به یک را میدهد.

حالا با هم نگاهی می اندازیم به اتفاقاتی که در معامله می افتد و اینکه چه بر سر ریسک می آید ، و اینکه نسبت ریوارد به ریسک دینامیک ( پویا ) چگونه پارامترهای معامله را تغییر می دهد ، ریسک وقتی قیمت حرکت می کند چگونه تغییر می کند و اینکه مدیریت معامله در این معادله چه نقشی را بازی می کند .

چگونه مدیریت ریسک داشته باشیم قسمت (2)

در مدیریت ریسک زمانی که قیمت حرکت می کند ریسک شما تغییر می کند.

1 – در مدیریت ریسک سناریوی 1 وقتی قیمت به سمت سود حرکت کند :

زمانی که قیمت در جهت مد نظر شما حرکت میکند ، فاصله بین حد ضرر و نقطه ورود شما افزایش می یابد و فاصله با سفارش حد سود کاهش می یابد ، بنابراین نسبت ریوارد به ریسک کوچکتر می شود .

قیمت تا 110 دلار بالا می آید ، حد ضرر شما هنوز 90 دلار است و حد سود 120 دلار است بنابراین نسبت ریوارد به ریسک در این شرایط یک به دو است و کاملا شرایط معکوس شده است .

یک نسبت ریوارد به ریسک کوچکتر بدین معنی است که ضرر بالقوه بزرگتر شده است . در سناریو ما ریسک های معامله گر در حال حاضر 20 دلار است با سود شناسایی نشده 10 دلاری که احتمالا 10 دلار دیگر نیز می تواند باشد .

تا زمانی که قیمت در جهت مورد نظر شما حرکت می کند ، پارامترهای ریسک بدتر می شوند. ریسک می تواند همه سودهای شناسایی نشده را بر گرداند و مقادیر سودی که بر اساس نقطه حد سود قابل تحصیل هستند نیز با هر تیک کوچکتر می شود . بدترین لحظه برای تریدر زمانی است که قیمت می خواهد نقطه حد سود را لمس کند ولی ریسک شما همه چیز را به اول بر می گرداند . در حالیکه سودهای باقی مانده مقادیر ناچیزی هستند .

چگونه مدیریت ریسک داشته باشیم قسمت (2)

درسی که باید رد مدیریت ریسک بگیریم این است که با سودهای تشخیص داده نشده به نحوی برخورد کنید که انگار براي شما هستند. برای اینکه کمی بیشتر شوند همه آن ها را مورد ریسک قرار ندهید. مخصوصا اگر 100 درصد از شرایط بازار مطمئن نیستید، منفعل ننشینید ونظاره گر باشید که چه بر سربازار می آید.

هیچ وقت با سودهای تشخیص داده نشده قمار نکنید.

2- در مدیریت ریسک سناریوی 2 وقتی قیمت بر خلاف جهت ورود شما حرکت می کند :

بر اساس آنچه در مورد مدیریت ریسک گفته ایم ، ممکن است فکر کنید زمانی که قیمت بر خلاف جهت شما حرکت کند ، شرایط بهبود می یابد . اما همه ی این داستان درست نیست .

قیمت به 95 دلار سقوط میکند و حد ضرر هنوز 90 دلار است و حد سود در نقطه 120 دلار قرار دارد.بنابراین نسبت ریوارد به ریسک الان 5 به 1 است . اما در همین زمان ، قیمت باید مقدار بیشتری حرکت کند تا شما به سود برسید ، یعنی باید 25 دلار حرکت کند به جای 20 دلار و این یعنی 20 درصد بیشتر.

در این نقطه معامله گر باید تصمیم بگیرد که آیا عقیده ای که به خرید داشته هنوز معتبر است یا نه فاصله ی اضافی که قیمت باید طی کند چیزی است که بسیاری از معامله گران آن را بحساب نمی آورند ، ولی یکی از شرایط رایج در هر معامله ای می باشد .

بزرگترین اشتباهی که معامله گران در این سناریو انجام می دهند این است که صبر می کنند تا به نقطه ای برای خروج سر به سر ( break – even ) دست یابند . به یاد داشته باشید که ایده اولیه معامله شما این بود که قیمت قرار است به 120 دلار برسد . اگر همه ی آن چیزی که شما فکر می کنید این باشد که در قیمت 100 دلار از بازار خارج شوید ، بهتر این است که همین الان یعنی در قیمت 95 دلار خارج شوید و خوب بیشتر از این ریسک نکنید ومدیریت ریسک انجام داده و باخت سنگین تری نداشته باشید.

چگونه مدیریت ریسک داشته باشیم قسمت (2)

مدیریت ریسک کنید – تصمیم های مدیریت معامله

( 1 ) تریلینگ استاپ در مدیریت ریسک

زمانی که قیمت در جهت شما حرکت کرد ، به فکر تریل کردن حد ضررتان باشید تا از سود هایتان محافظت کنید و شرایط ریسک و مدیریت ریسک معاملانتان را بهبود ببخشید.

زمانی که قیمت در 110 دلار بود ، شما می توانید نقطه حد ضرر تان را به 100 دلار جابجا کنید و نقطه حد سود را همچنان 120 دلار نگه دارید ، بنابراین نسبت ریوارد به ریسک به 1 به 1 افزایش می یابد . وقتی که یک استاپ را تریل یا جابجا می کنید ، مهمترین جنبه ی آن این است که شما یک رویکرد منطقی را پیش گرفته اید .

نکته مهم این است که ترید کردن زود حد ضرر و نزدیک کردن زیاد حد ضرر به قیمت در هنگام ترید کردن ، نیز فایده ای ندارد و کار اشتباهی در مدیریت ریسک است چرا که ممکن است قیمت تنها یک اصلاح کرده باشد و شما سهم ناچیزی از بازار را کسب کنید .

بزرگترین اشتباهی که معامله گران در هنگام جابجا کردن حد ضرر ( stop trailing ) انجام می دهند ، زمانی است که از این عمل برای خروج سر به سر ( break – even ) بدون داشتن یک پلن استفاده می کنند .

چگونه مدیریت ریسک داشته باشیم قسمت (2)

زمانی که می خواهید حد ضرر را ترید کنید براي انتخاب سطح جدید حتما دلیل منطقی داشته باشید و در واقع از حد ضرر تان محافظت کنید.

( 2 ) بستن معامله ای که در سود است قبل از رسیدن و نزدیک به هدف

تا حالا چند بار معامله را در سود ، قبل از رسیدن به هدف و البته نزدیک به آن بسته اید ؟ احتمالا جوابتان همیشه است .

اگر معامله تان را در قیمت 110 دلار ببندید ، شما ریوارد به ریسک اولیه را که 2 به 1 بود را تبدیل به 1 به 1 می کنید و در واقع این نسبت را کاهش می دهید .

این جمله مشهور که می گوید ” حد سود ها لمس می شوند ولی عمل نمی کنند درست نیست و یک تصور اشتباه است که متاسفانه مدت هاست در ذهن معامله گران باقی مانده . اگر یک معامله گر معامله را زود ببندد ، امید سیستم معاملاتی خود را کاهش داده ، در واقع شما در مدیریت ریسک با این کار در ذهن خودتان یک سیستم سود ساز را دارید تبدیل به یک سیستم بازنده می کنید .

( 3 ) بستن معامله ای که در ضرر است قبل از رسیدن و نزدیک به حد ضرر

بر عکس مطلب قبل بستن معامله ای که در ضرر است ، قبل از رسیدن به حد ضرو کاری است که معامله اندازه کافی انجام نمی دهند . علتش این است ، در ابتدای اینکه قیمت در جهت مخالف ورود شما ، شروع به حرکت می کند ، نیاز به خروج از معامله هنوز مشهود نیست و وقتی هم که قیمت خیلی به پایین می رود دیگر به نظر تان کمی ضرر بیشتر کردن چیز بزرگی نمی آید.

معامله گری که قیمت در ضرر را روی 95 دلار می بندد به جای اینکه صبر کند تا حد ضرر روی 90 دلار فعال شود ، در واقع ضرر بالقوه اش را به نصف کاهش می دهد.

در مثال قبل گفتیم که برداشت زود سود می تواند سیستم معامله گري تان را خراب کند، اما در این مورد ، کاستن از ضرر در مدیریت ریسک می تواند منجربه بهبود سیستم معاملاتی تان شود.

( 4 ) افزایش حجم در یک معامله ی در ضرر

قبل از هر چیز باید بگوییم که این کار را در مدیریت ریسک حدود 99 درصد موارد نباید انجام داد ، هر چند که افزودن به حجم در یک معامله در ضرر می تواند روی کاغذ چیز بدی نباشد ، با این وجود متاسفانه می تواند ذهن و اعصاب شما را مخدوش و كل حساب معاملاتی شما را نابود کند .

در مدیریت ریسک افزودن به یک معامله بازنده نسبت ریوارد به ریسک را افزایش می دهد ولی … و این ولی از آن ولی های خیلی بزرگ است . چرا که در این زمان همانطور که پیشتر اشاره شد چون قیمت در خلاف جهت ورود شما حرکت می کند ، قیمت باید مسافت بیشتری را طی کند تا به سود و هدف برسد . افزایش حجم در یک معامله در واقع شرایط را بهبود نمی دهد چرا که معامله گر می داند که حالا با دو پوزیشن سر و کار دارد که راه زیادی برای رسیدن به سود در پیش دارند.

معامله گران معمولا در مدیریت ریسک زمانی که به معامله ی در ضرر حجم اضافه می کنند ، تمرکز شان را از دست می دهند و در واقع اشتباهی که در ورود در معامله اول کرده اند را فراموش کرده و وارد یک کنش منفی با خود و بازار می شوند .

5 ) افزایش حجم در یک معامله ی در سود

در مدیریت ریسک باز کردن یک پوزیشن جدید با همان حد ضرر و حد سودی که در پوزیشن اول داشته ایم زمانی که قیمت در جهت مد نظر شما حرکت می کند ، در واقع امید معامله شما را کاهش می دهد . نسبت ریوارد به ریسک معامله دوم به نسبت معامله اول خیلی کمتر خواهد بود.

افزودن به پوزیشن های برنده نسبت ریوارد به ریسک کلی را کاهش می دهد.

گرچه ، در مقایسه با معامله برنده این اقدام می تواند استراتژی مناسبی باشد البته به شرطی که با یک پلن درست و با مراقبت انجام شود . از سوی دیگر معامله گری که این آگاهی را ندارد که دارد یک معامله سود آور را خراب می کند ، نباید از مقایسه کردن در مدیریت ریسک استفاده کند.

نتیجه گیری : ریسک یک مفهوم پویا ( دینامیک ) است.

هدف از این فصل ایجاد تصویری از مفهوم پویای نسبت ریوارد به ریسک و ارتباط دادن آن با برداشت های اشتباهی است که نسبت به سود های شناسایی نشده وجود دارد . زمانیکه معامله گر درک کند ، حرکات قیمت و تصمیم های مدیریت معامله گری ، چگونه می توانند پارامترهای ریسک مربوط به معاملاتش را تحت تاثیر قرار دهند ، آن وقت می تواند مهارت های مدیریت ریسک را در خود بهبود ببخشید.

برای اینکه تصمیمات معامله گری بهتری را بگیرید ، نکات ذیل در مورد مدیریت ریسک را همیشه در ذهن داشته باشید :

  • زمانی که قیمت در جهت دلخواه شما حرکت کرد ، نسبت ریوارد به ریسک شما کاهش می یابد و اندازه سودهای شناسایی نشده ای که ممکن است از دست بروند نیز افزایش می یابد .
  • بدترین زمان در طول دوره معامله مرحله ی قبل از رسیدن قیمت به حد برداشت سود است. در این زمان ، سودهای شناسایی نشده در خطر هستند و فقط مقدار کمی از سودهای بالقوه ، باقی مانده اند . ( توضیح مترجم : سود شناسایی نشده سودی است که در اکوئیتی حساب منظور شده ولی در بالانس حساب منظور نشده است ، یعنی معامله در سود است ولی چون هنوز بسته نشده به عنوان سود کسب شده به حساب نمی آید )
  • زمانیکه قیمت در خلاف جهت ورود شما حرکت کند ، نسبت ریوارد به ریسک افزایش می یابد ، امـا ، فاصله ای که قیمت باید برای سود کردن طی کند افزایش می یابد .
  • تریلینگ استاپ نسبت ریوارد به ریسک را بهبود می بخشد اما ، در صورتی که حد ضرر را زیاد به قیمت نزدیک کنید شما را در معرض ریسک بیرون رفتن از معامله بخاطر اصلاح قیمت قرار می دهد.
  • بستن یک معامله در نزدیکی حد برداشت سود ، امید در سیستم معاملاتی شما را کاهش می دهد ، زیرا شما می توانستید حد سود را برداشت کنید.
  • بریدن و بستن معامله در ضرر قبل از رسیدن به حد ضرر امید سیستم معاملاتی را افزایش میدهد معاملاتی شما را کاهش دهد .
  • افزایش حجم در یک معامله در حال ضرر سرمایه و احساسات شما را نابود می کند .
  • افزایش حجم در یک معامله ی برنده در صورتیکه بدون پلن انجام شود می تواند امید سیستم معاملاتی شما را کاهش دهد.

دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و علاقه مند به تولید محتوا در زمینه معامله گری.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.