conis77ma main banner

ترکیب سطوح حمایت و مقاومت با نواحی عرضه و تقاضا

سطوح حمایت و مقاومت و نواحی عرضه و تقاضا  دو مفهومِ معامله گري هستند که ارتباط نزدیکی باهم دارند.  و هرکدام به این شکل تعریف می شوند : نقاطی که احتمال می رود قیمت ازآنجا برگردد و هر دو این سطوح و نواحی را می توان در هرجاي نمودار قیمت پیدا کرد. مهمترین تفاوت بین این سطوح و نواحی ، این است که در زونهاي عرضه و تقاضا ناحیه اي داریم که می توان براي ورود به معامله آن را زیر نظر داشت  و سطوح حمایت و مقاومت خطوط ساده اي هستند که میتوان براي ورود به معامله مورد پایش قرار داد.

اگرچه ممکن است این تفاوت کوچک بنظر برسد، اما واقعا نکته مهمی است، چرا چون داشتن یک محدوده براي پایش به منظور ورود به معامله راحت تر از تحت نظر قرار دادن یک خط است . مساله دیگر اینست که معمولا نواحی عرضه و تقاضا نسبت به خطوط حمایت و مقاومت کمتر در نمودار قیمت یافت می شوند و همین نکته نیز می تواند دلیلی بر موفق تر بودن معامله ریورسال روي این نواحی نسبت به خطوط حمایت و مقاومت باشد.

حالا چطوره که بیاییم و این دو تا رو با هم ترکیب کنیم؟

چه اتفاقی می افته اگر بیاییم دقت سطوح حمایت و مقاومت رو با جنبه هاي مثبت نواحی عرضه و تقاضا ترکیب کنیم؟ 

به نظر تون بعد از اینکار  قادر نیستیم که نقاط دقیق ورود رو در نواحی عرضه و تقاضا بدست آوریم؟  به زودي به جواب سوالهاتون خواهید رسید، اما اجازه بدهید در ابتدا ببینیم  مشکلمان با سطوح حمایت و مقاومت چیست؟ 

مشکلات مربوط به معامله گري روي سطوح حمایت و مقاومت 

مشکل اصلی مرتبط با معامله گري در سطوح حمایت و مقاومت این واقعیت است که مارکت اغلب اوقات زمانی که به این سطوح می رسد  جهت برگشت و حرکتش دقیقا معلوم نیست. خیلی از وقتها نیز مارکت قبل از اینکه این سطوح را ترك کند و برگردد به آرامی در این سطوح می خزد و ساید می شود یا قبل از اینکه به این سطوح برسد بر می گردد.

و اینها می توانند از معامله گري در سطوح حمایت و مقاومت یک تجربه  خسته کننده و نا امید کننده بر جاي گذارد. چرا چون شما بیشتر اوقات می بینید که قیمت به سمت این سطوح حرکت می کند ولی قبل ازآن که این سطوح را لمس کند بر می گردد، و یا اینکه سطح مربوطه را رد می کند و بعد از آنکه بنظر می رسد که این سطح را شکسته و می خواهد حرکت خود را ادامه دهد ناگهان بر می گردد.

این در حالیست که تقریبا در معامله گري روي نواحی عرضه و تقاضا با چنین مشکلاتی روبرو نمی شوید. و علتش هم اینست که زونها یا نواحی خودشان یک محدوده را مشخص می کنند که شما می دانید که مارکت باید در انها برگردد و شما دیگر مثل سطوح حمایت و مقاومت روي یک نقطه تمرکز  و نگرانی  براي سیگنال برگشت قیمت  ندارید  و باید یک ناحیه را براي ورود به معامله تحت نظارت قرار دهید. در واقع در نواحی برایتان مهم نیست که سیگنال بازگشتی کجا شکل گرفته باشد و تا زمانی که قیمت در ناحیه عرضه و تقاضا قرارداد این سیگنال بازگشتی می تواند شکل بگیرد. 

خوب حالا اگر سطوح حمایت و مقاومت را با زونهاي عرضه و تقاضا ترکیب کنید می توانید از بهترین مزیتها  بهره مند شوید. یعنی شما دیگر می توانید مشکل تان را با ندانستن اینکه قیمت بتواند به سطوح حمایتی و مقاومتی برسد و یا اینکه وقتی به انها رسید درون آنها ساید شود حل کنید چرا که قیمت در زونها همچنان احتمال بازگشت را دارد  و همچنین مزیت دیگر اینست که زمانی که در زون عرضه و تقاضا به یک سطح حمایتی و مقاومتی برخورد کنید احتمال بازگشت قیمت را زودتر می دهید. 

ترکیب سطوح حمایت و مقاومت با نواحی عرضه و تقاضا

در این جا یک زون تقاضا را در جفت ارز یورو دلار(EUR/USD) داریم که باعث یک برگشت در قیمت شده است. 

خطوط مشکی که در اینجا می بینید سطوح حمایت و مقاومتی اي هستند که در داخل این زون تقاضا ایجاد شده اند. در مجموع می توان سه سطح حمایتی در عدد رند 0500/1 پیدا کرد. اگر این سطوح را قبل از اینکه قیمت به داخل این سطح تقاضا برسد در چارت خود مشخص کرده باشید می توانستید از آنها براي مشخص کردن جایی که احتمالا منشاء بازگشت قیمت از زون بوده است استفاده کنید که این موضوع به شما اجازه می داد تا وارد یک معامله ریورسال با یک حد ضرر خیلی کم شوید. 

1006

حالا بیایید به یک نمودار دیگر نگاه کنیم: 

در اینجا یک زون تقاضاي دیگر داریم که در جفت ارز یورو دلار(EUR/USD) ایجاد شده است. 

این زون هم حاوي سه سطح حمایتی است که پتانسیل این رادارند که بمحض اینکه قیمت وارد این زون شد بازار را برگردانند. مانند مثال قبل شما نمی دانید که کدام یک از این سطوح می تواند قیمت را بازگرداند ، بلکه شما فقط می دانید که برگشت قیمت در یکی از این سطوح تقریبا قطعی است.در این مورد قیمت بعد از برخورد با حمایت شکل گرفته روي عدد رند 05900/1 برگشته است. 

1007

اگر به نمودار تایم پنج دقیقه برویم می توانید ببینید که زمانی که بازار به سطح حمایتی برخور می کند چند کندل پوشاي صعودي(bullish engulfing candles) شروع به شکل گیري می کنند. شما می توانید از این کندل هاي انگولفینگ براي قراردادن معاملات خرید در بازار براي سود گرفتن از برگشت قیمت استفاده کنید. چرا چون الان می دانید که با برخورد به یکی از سطوح حمایتی داخل زون احتمالا یک ریورسالی دارد به بیرون زون تقاضا ایجاد می شود.  

بطور امیدوار کننده اي با هم دیدیم که مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت درون زونهاي عرضه و تقاضا می تواند به ما در مشخص کردن نقاط ورود به پوزیشن هاي معاملاتی کمک کند. خوب کاري که الان می خواهم انجام بدهم این است که به شما یک ایده فوري در مورد اینکه چطور می توانید از سطوح داخل زونها براي موقعیتهاي معاملاتی بهره ببرید و نشانتان دهم که اگر معامله تان را وارد کردید حد ضررتان را کجا قرار دهید. 

چگونه در سطوح حمایت و مقاومتیِ داخل زونهاي عرضه و تقاضا معامله گري کنیم 

معامله کردن زمانی که بازار به سطوح حمایتی و مقاومتی اي که داخل زونهاي عرضه و تقاضا هستند می رسد، بسیار شبیه معامله گري روي خود زونهاي عرضه و تقاضا است.مرسومترین راهی که می توان در یک زون عرضه یا تقاضا معامله کرد این است که یک سفارش شرطی(پندینگ ارُدر) در لبه ي زون براي اماده باش جهت برگشت قیمت داشته باشیم، و یا اینکه زمانی که بازار وارد زونها شد چشم به رفتار قیمت (پرایس اکشن) مثل تشکیل کندلهاي انگولفینگ در تایم فریم هاي پایین تر داشته باشیم.

این واقعیت که شما نمی دانید کدام سطح حمایتی و مقاومتی داخل زون می تواند قیمت را بازگشت دهد ، بدین معنی است که نمی توان از یک سفارش شرطی براي ورود به معامله استفاده کرد، لذا تنها انتخابی که می ماند این است که باید به انتظار بنشینیم که   سیگنال پرایس اکشنی در زمانی که قیمت به سطوح حمایت و مقاومت داخل زون برخورد می کند رخ دهد. 

مکانیابی و مشخص کردن سطوح حمایتی و مقاومتی در داخل زونهاي عرضه و تقاضا 

اولین قدم این است که همه سطوح حمایت و مقاومتی موجود در داخل زون عرضه و تقاضا را پیدا کنیم،خیلی ساده است ابتدا زونها را در روي نمودار قیمت مشخص می کنیم و بعد با استفاده از اندیکاتور (support and resistance) مشخص می کنیم که خطوط حمایت و مقاومتی کجا هستند. 

در اینجا یک مثال از منظره یک نمودار که با استفاده از اندیکاتور خطوط حمایتی و مقاومتی آن مشخص شده اند را برایتان می آوریم.  

1008

کاري که الان لازم است انجام دهید اینست که سطوحی که در نزدیکی زونهاي تقاضا با خطوط مشکی مشخص شده است را مارك نمایید، تا بعد از انکه اندیکاتور را از روي چارت برداشتید این سطوح در نمودار باقی بمانند . 

1009

بعد از تکمیل مراحل فوق ، کار دیگري که باید انجام داد اینست که زونها را مجددا ترسیم نمایید تا آنهایی که نزدیک ترین به این سطوح حمایتی و مقاومتی هستند مشخص شوند. 

1011

خوب در این جا شما می توانید ببینید که من مجددا زونهاي عرضه و تقاضایی که نزدیکترین ها به سطوح بوده اند را ترسیم کرده ام. فقط مطمئن شوید که زمانی که انها را ترسیم می کنید ، آنها را نزدیک یک اعداد کلی باشند. بعنوان مثال لبه ي بالاییِ زون تقاضایی پایینی بدوا در 0543/1 بوده  و نزدیکترین عدد رند به آن 0500/1 بوده ، بنابراین شما باید این زون را دوباره ترسیم کنید تا این محدوده را نیز ببیند. 

زمانی که مارکت به هر سطحی برخورد کرد بدنبال موقعیت ورود بگردید و حدضرر خود را مطابق با آن تنظیم کنید.

زمانی که سطوح حمایت و مقاومت را بدست آوردید و زونهاي عرضه و تقاضا را هم بدرستی مشخص کردید، نیاز خواهید داشت که براي یافتن پتانسیل ورود به  پوزیشنهاي معاملاتی شروع به مراقبت از سطوح کنید. بهترین راه براي اینکار تغییر تایم فریم به تایم فریم پایین تر  و پایش حرکات قیمتی(پرایس اکشن) است که مارکت در زمان درگیريِ با سطوح داخل زونها بوجود می آورد. 

تصویر ذیل یک ساختار قیمتی را نشان می دهد که در تایم 5 دقیقه در زمانی که بازار  با هر سطح حمایتی در داخل زون تقاضا برخورد داشته بوجود آورده است. 

1012

می توانید ببینید که زمانی که مارکت با سطح اول حمایت برخورد کرده یک کندل انگولفیک صعودي ایجاد شده و یک حرکت به بالا بوجودآمده است. این حرکت در نهایت دچار مشکل شده  و موجب ریزش بازار به پایین و حمایت بعدي(پایین تر) شده است. در این سطح حمایتی (ساپورت2) یک کندل انگولفینگ دیگر ایجاد شده تا مارکت را به بالا يِ هايِ سویینگ به بالایی  که در هنگام برخورد مارکت به حمایت اول ایجاد شده بود ،برِانَد.  

سپس یک سویینگ به پایین دیگر بوجود آمده و باعث شده که مارکت به زیر سویینگ لويِ  سویینگ به بالایی که با برخورد بازار به سطح حمایتی دوم بوجود امده بود ، بریزد. 

ریزش دوم قیمت نتوانسته به سمت حمایت سوم که در واقع لبه يِ زون تقاضا بوده هدایت شود و مدت کوتاهی بعد از آن بازار دوباره به بالا حرکت کرده و باعث شده که قیمت بطور کامل به بیرون زون برگردد. 

دو راه وجود دارد که شما می توانید با این کندل هاي انگولفینگ صعودي معامله بکنید. 

راه اول بعد از انکه دیدید یکی از این دو کندل بوجود آمد می توانید یک معامله خرید با قراردادن

حد ضرر آن در نزدیکترین سطح حمایتی ، در بازار وارد کنید. که این حد ضرر 12 تا 17 پیپ بسته به اینکه تصمیم گرفته باشید در کدام کندل وارد شوید می توانست متغیر باشد. 

راه دوم اینکه می توانستید یک معامله با حد ضرر در لبه يِ  زون تقاضا وارد کنید، که در اینجا حد ضرر چیزي در حدود 17 تا 21 پیپ بسته به محل ورود بر اساس کندل انگولفینگ  بوده است. 

معمولا قرار دادن حد ضرر در لبه يِ زون ایده يِ بهتري است ، به این دلیل که شما در مقابل حرکات اسپایک  و خوردن استاپ بعد از قرار گرفتن معامله در بازار محافظت می کند. 

در مثالی که زدیم، اگر شما یک معامله هرید در بازار قرارداده باشید با حد ضرر در روي نزدیکترین سطح حمایتی مثلا اگر ورودتان بر مبناي کندل انگولفینگ اول بوده باشد حد ضررتان را روي ساپورت دوم قرار داده باشید، احتمالا در صورتیکه قیمت دوباره ریزش می کرد(که کرد) شانس بالایی براي خوردن پول و از دست دادن پول وجود داشته در حالیکه اگر  استاپ لاس را در لبه يِ زون ست کرده باشید این شانس بسیار کم خواهد بود. 

خوب حالا بیایید نگاهی به یک مثال دیگر بیاندازیم 

1013

در اینجا یک زون عرضه دیگر در جفت ارز یورودلار داریم.می توانید ببینید که سطوح حمایت و مقاومتی که میتوان در حول و حوش زون تقاضا یافت را مشخص کرده ام و همچنین زون را براي انطباق با سطوح حمایت و مقاومت نزدیکتر مجددا رسم کرده ام.  خوب حالا بیایید با هم به تایم 5 دقیقه برویم تا ببینیم آیا میشه یک سیگنال پرایس اکشنی پیدا کرد که بشه باهاش ، زمانی که مارکت بداخل زون تقاضا وارد میشه یک ترید خرید در بازار قرارداد.

1014

در چارت تایم 5 دقیقه می توانیم ببینیم زمانی که بازار با سطح حمایتی که در وسط زون تقاضا  قراردارد  برخورد می کند دو کندل صعودي انگولفینگ ایجاد می شود.اولین کندل قیمت را به بیرون زون می راند اما کاملا باعث ریورسال و بازگشت قیمت نمی شود، در حالیکه دومین کندل مارکت را کاملا به بازار می راند اما در این وسط یک حرکت اسپایک به عقب که باعث بوجود امدن یک پین بار صعودي شده هم وجود داشته( که با علامت ضربدر مشخص کرده ام) 

نقطه ورود شما باید در یکی از کندلهاي باشد که بازار در زمانیکه با سطوح حمایتی برخورد کرده بوجود اورده.  

کندل انگولف دوم احتمال بالاتري براي موفقیت دارد چرا چون دومین سویینگ او را در ریورسال بوجود اورده، اما کندل اول نیز اگر نخواهید بدنبال شواهد  و تایید بیشتري براي ریورسال به بیرون زون تقاضا باشید موقعیت مناسبی براي معامله دارد.  حد ضررتان در معامله دیگر باید در سطح حمایت که لبه يِ زون تقاضا را تشکیل داده باشدکه در این مورد در حدود 20 تا 25 پیپ بسته به اینکه در کدوم کندل تصمیم گرفته اید وارد معامله شوید متفاوت است. 

حد سود در زمانی که بازار یک هایر هاي جدید یا لوور لوي جدید می سازد. 

زمانی که در یک معامله خود را در سود می بینید ، و بازار از زون عرضه یا تقاضا برگشت کرد، آخرین کاري که باید بکنید اینست که قسمتی از معامله را در سود ببندید، بخاطر اینکه مطمئن شوید که اگر احتمالا بازار خواست سر ناسازگاري گذاشته و بخاطر اتفاقاتی برخلاف جهت ورود شما حرکت کند کار شما به ضرر یا بدون نتیجه ختم نشود انجام اینکار ضروري است.  

به تجربه به این نتیجه رسیده ام که بهترین زمان براي برداشت سود اگر وارد یک معامله خرید شده اید بعد ازآن است که ببینیم مارکت یک هایر هاي ساخته است. و اگر وارد یک معامله فروش شده اید بعد از آن است که بازار یک لوور لو ساخته باشد. 

اما با وجود توضیحات بالا خروج از معامله همواره به نظر من باید منطبق بر معیارهاي شخص معامله گر باشد. 

 مترجم: نادر اسدي

علاقمند به تولید و محتوا در زمینه معامله گری .

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.